در پژوهش حاضر، بخشی از متون علمی فیزیک را در دو زبان فارسی و انگلیسی، ازمنظر فرانقش متنی دستور نقشگراینظاممند هلیدی بررسی کردهایم؛ پساز تجزیه و تحلیل بندها، ده نوع آغازگر را شناسایی کرده و میزان کاربرد و فراوانی آنها را نشان دادهایم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که میزان وقوع آغازگر ساده در کل پیکره، بیشاز آغازگر مرکب (58 درصددربرابر 42درصد) و آغازگر بینشان، بیشاز آغازگر نشاندار (81 درصد دربرابر نوزده درصد) است. در این بررسی، انواع آغازگرها و فراوانی آنها را در دو زبان فارسی و انگلیسی نیز مقایسه کرده و دریافتهایم که میزان استفاده از آغازگر تجربی محذوف و همچنین آغازگر نشاندار در زبان فارسی، بیشاز زبان انگلیسی است؛ اما در انواع دیگر، تفاوتهایی اندک دیده میشود. در این پژوهش همچنین انواع آغازگرها و میزان استفاده از آنها را در کتابها و مقالهها بررسی کرده و نتیجه گرفتهایم که تنوع آغازگر در کتابهای فیزیک، نسبتبه مقالههای فیزیک در کل پیکره، بیشتر و بسامد وقوع آغازگر در بیشتر آنها بالاتر است.
فخرالدین رازی (543- 606 قمری) مشهور به امام المشککین از متکلمان، خطبا و فیلسوفان مشهور سده ششم هجری است که در علوم معقول و منقول فلسفه، کلام، ریاضیات، فقه و اصول، تفسیر قرآن و ادبیات صاحب نظر و مرجع فضلای زمان محسوب می شد. جامع العلوم یا ستینی که به نام حدایق الانوار فی حقایق الاسرار نیز خوانده می شود، مهمترین تالیف فارسی امام فخر رازی است که به شناسایی دانشهای شناخته شده آن روزگار می پردازد. رازی به شیوه ای موجز و ساده، معارف زمان خود را برای ایرانیانی که با زبان عربی آشنایی نداشته اند، برشمرده و تعریف کرده است. این کتاب یکی از نخستین دانشنامه های زبان فارسی است که رازی در تدوین آن روش تازه ای در پیش گرفته است. وی ابواب 60 گانه کتابش را در دو مقوله علوم نقلی شامل دانشهای دینی و مذهبی وعلوم عقلی و فلسفی که جنبه غیر مذهبی دارند دسته بندی نمود. در بخش نخست فقه، خلاف، تفسیر، وصایا، قرائت قرآن، نحو، عروض، تاریخ و امثال آن جای دارد و در بخش دوم تشریح، نورشناسی، طب، بیطره، بزاه، ریاضیات، موسیقی، الهیات، هندسه و امثال آن مورد بحث قرار گرفته اند. در خاتمه در رابطه با علم شطرنج و انواع بازی شامل 15 صورت سخن گفته شده است. کتاب پیش رو با تصحیح سید علی آل داود در سال 1382 و توسط انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار در دسترس مشتاقان قرار گرفت.
مقاله حاضر کوششی است برای توصیف گفتار کودکان ششساله، فارسیزبان و تهرانی درقالب نظریه نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن (2004) که ازمنظر فرانقش متنی این نظریه انجام شده است. ضرورت و اهمیت چنین پژوهشی از آن جهت است که باوجود اهمیت مطالعه گونه گفتاری در بررسیهای زبانی، پژوهشهای توصیفی درباره زبان فارسی و بهویژه گونه گفتاری این زبان و درحوزه گفتار کودکان، بسیار اندکاند. دادههای مطالعهشده در این رساله، مشتمل بر بیشاز 4200 بند خبری ساده و مرکب است. این دادههای گفتاری متعلق به کودکان، از پژوهشی انجامشده در سالهای 1380 تا 1384 بانام بررسی واژگان پایه در کودکان ایرانی استخراج و تهیه شده و ازطریق بیان چهارده داستان مصوّر (آزمون تولیدی) ازسوی بیست کودک فارسیزبان جدیدالورود به پایه اول دبستان در شهر تهران (شامل ده دختر و ده پسر انتخابشده بهطور تصادفی) بهدست آمدهاند. هر داستان با سه یا چهار تصویر رنگی و گویا نمایش داده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که: الف) نود درصد از بندهای گونه گفتاری زبان فارسی در کودکان، ساده و ده درصد دیگر، مرکباند؛ ب) میزان بروز آغازگرهای تجربی نشاندار در گونه گفتاری زبان فارسی در کودکان، هجده درصد است؛ ج) حذف ضمیر فاعلی در گونه گفتاری کودکان، تمایلی غالب، بینشان و حدود 55 درصد است؛ د) در گونه گفتاری کودکان، میزان کاربرد آغازگرهای مرکب/ چندگانه، سی درصد است؛ ه) در توالیهای آغازگرهای مرکب/ چندگانه در گونه گفتاری زبان فارسی در کودکان، این سلسله مراتب مشاهده شده است: متنی ـ تجربی (98 درصد(< بینافردی ـ تجربی (5/1 درصد(< متنی ـ بنیافردی ـ تجربی (1 درصد)؛ و) آغازگر متنی در 98 درصد از آغازگرهای مرکب/ چندگانه بهکار رفته است؛ ز) فراوانترین آغازگر متنی، کلمه «بعد» و گونههایش و پساز آن، کلمه «دیگر» و گونههایش بوده است؛ ح) در بندهای پیرو، آغازگر متنی بیشتر «که» است و پساز آن، «تا» بسیار کمتر بهکار رفته است؛ ط) در گونه گفتاری کودکان، کاربرد آغازگر بینافردی در آغازگرهای مرکب/ چندگانه تنها دو درصد است.
پژوهش حاضر با هدف بررسي مقابلهاي نشانداري آغازگر در متون پزشکي فارسي و انگليسي به نگارش درآمده است. اين مقاله برآن است تا وجوه افتراق و اشتراک زبان فارسي و انگليسي را ازنظر نشانداري آغازگر مشخص کند. پژوهش بر پايه دستور نقشگراي نظاممند هليدي انجام شده و فقط فرانقش متني در آن مورد نظر است. براي انجام آن، کتابها و مقالههايي از متون پزشکي انتخاب شده که پيکرهاي شامل هزار بند از متون نوشتاري فارسي و انگليسي را تشکيل داده است. اين تحقيق به روش توصيفي ـ تحليلي انجام شده است. نتايج نشان ميدهد در متون پزشکي فارسي، افزودههاي حاشيهاي با بسامد وقوع بالا در جايگاه آغازگر قرار ميگيرند. اين بسامد وقوع بالا ميتواند بيانگر اين نکته باشد که وقوع افزودههاي حاشيهاي در جايگاه مورد نظر در زبان فارسي نشان دار به شمار نميآيد. به نظر ميرسد زبان فارسي در متون پزشکي از آرايش سازهاي متفاوتي در مقايسه با زبان انگليسي برخوردار است و برخلاف زبان انگليسي، در مقوله نشان داري کاملا از نظريه هليدي پيروي نميکند. همچنين، اين مقاله نشان ميدهد ويژگيهاي ضميراندازي و نداشتن آرايش واژگاني ثابت، از نظر نشانداري، فارسي را از انگليسي متمايز ميکند. نشانداري آغازگر در فارسي و انگليسي علاوه بر تفاوتهاي زباني، متاثر از عوامل ديگري از قبيل سبک متن (قلم خاص نويسنده)، فرم نوشتار (کتاب، مقاله و غيره)، ارتباط بين بند و متن، تاکيد، تقابل و ژانر متن است. از آنجايي که عوامل ياد شده در فارسي و انگليسي بر نشانداري آغازگر موثرند، ميتوان آنها را وجوه اشتراک اين دو زبان در اين حيطه دانست؛ در حالي که تفاوتهاي زباني (ساختار فارسي و انگليسي) به وجوه افتراق در نشانداري آنها اشاره دارد.