موضوع اين مقاله درباره يکي از شيوههاي بلاغي يا ساختارهايي است که در متون ادبي و هنري به چشم ميخورد. در اين شيوه، هماهنگي و توازن آوايي موجود در ميان کلمات، معني تازه ميآفريند؛ بدين معني که موسيقي ايجاد شده از رهگذر وحدت يا تضاد صامتها و مصوتهاي کلمات با مفهوم مورد نظر شاعر هماهنگي و مطابقت دارد. بنابراين در اين ساختار هنري، موسيقي کلمات موجب تقويت معني ميگردد، معاني متضاد و دور از هم را به يکديگر نزديک ساخته وحدت ميبخشد، گاهي با ايجاد ابزار بلاغي تازه معناي نو ميآفريند. نکته مهم ديگري که بايد به آن توجه نمود، اين است که قلمرو اين ساختار وسيعتر از انواع جناس ميباشد؛ چرا که تجنيس تنها جنبه لفظي و صوري دارد اما اين شيوه بلاغي هنگامي خودنمايي ميکند که موسيقي صوري کلمات معناي نو بيافريند، در نتيجه اگر به جاي کلماتي که از چنين ويژگي برخوردارند، از معادلهايي استفاده شود که فاقد اين قابليت هستند، در اين صورت هماهنگي، توازن، وحدت و تاثيري که قبلا در انتقال معني وجود داشت کاملا محو خواهد شد.
این کتاب چهارمین بخش و پایانی دگرگونیهای آوایی واژگان در زبان فارسی است. این بخش مربوط به قلب، افزایش و کاهش آوایی در واژگان میشود ادغام با آن مفهومی که در زبان عربی وجود دارد، در زبان فارسی نمیتواند نقشی داشته باشد؛ زیرا در زبان عربی هر گاه در واژهای ادغام شود، تلفظ کلمه مشدد شده و معنی آن عوض میشود؛ اما در زبان فارسی چنین موردی دیده نمیشود. مثلا در واژههای پادزهر و دوستدار که به صورت پازهر و دوستار درمیآیند، نمیتوان آنها را از مقوله ادغام دانست؛ زیرا نه تلفظ آنها مشدد میشود و نه معنی تغییر مییابد که این موارد در مقوله کاهش آوایی آورده شده است.
امروزه تقریباً بیشتر زبان¬های زنده جهان واژه¬نامه کامل یا واژهنامه ریشهشناسی مدونی دارند که مورد استفاده اهل زبان و دانشجویان قرار می¬گیرد؛ اما زبان فارسی متاسفانه تا این زمان واژه¬نامه کاملی که همه واژگان زبان فارسی را در بر داشته باشد، ندارد. هر چند گهگاهی در کتاب¬ها و مجلات تلاش¬هایی در بازشناسی و ریشهیابی مدونی برای زبان فارسی فراهم نشده است. سعی نویسنده در این کتاب بر آن است که گامی به سوی این هدف فرهنگی بردارد؛ از اینرو تا حد امکان از همه متون زبان فارسی در دسترس، واژه¬های دگرگونشده را فراهم نموده و برابر هم قرار داده است. در جلد سوم از این کتاب برخی دیگر از واژگان زبان فارسی که دچار دگرگونی آوایی شدهاند بر حسب حروف الفبا ـ با شواهد و نمونههایی از نظم و نثر فارسی ـ معرفی شده است.
از چند و چون شعر فارسی (ایرانی) پیش از اسلام آگاهی چندانی نداریم و در دوره اسلامی، هنگامی که شعر دری آغاز می شود، از نخستین نمونه هایی که در دست هست، نشانه های فراوان در حوزه مشابهت ها و همانندیها را بدوگونه می توان مورد بررسی قرار داد: اگر مثل بعضی از ناقدان معاصر که اندک شباهت لفظی را تا مرز سرقت و اخذ پیش می برند، بیندیشیم، می توانیم نیمی و بیشتر از نیمی تصویرها و خیالهای شاعران ایرانی را گرفته شده از تصویرها و خیالهای شاعران عرب بدانیم زیرا مشابهت به حدی است که قابل انکار نیست، اما اگر بپذیریم که در محیط فرهنگی مشترک و در حوزه اجتماعی خاصی – که ارتباط های معنوی دارای وسیع ترین مفهوم است – این گونه مشابهت ها امری طبیعی است؛ فقط می توانیم از مشابهت موجود سخن بگوییم بی آنکه این مشابهت را از راه بحث سرقات تفسیر و توجیه کرده باشیم...
حزین لاهیجی از شاعران غزلسرای سبک هندی در سده دوازدهم هجری است و باید او را آخرین شعله پرفروغ این سبک در تاریخ ادبیات فارسی دانست. بخشی از این کتاب شامل معرفی این شاعر برجسته و ارائه گزیدهای از آثار اوست. افزون بر این نویسنده با توجه به اینکه شعر حزین در زمان خود مورد بررسیها و نقدهای بسیاری قرار گرفت که حاکی از دقت نظر، دانش عمیق و نکتهسنجی بسیار هستند و تاریخ ادبیات دوره اسلامی نظیری نداشتهاند، کوشیده تا به عنوان دریچهای بر آفاق نقد ادبی آن دوره و دورههای بعد از او، مروری داشته باشد بر کم و کیف کار این ناقدان و این بخش به گفته نویسنده، شاید مهمترین بخش این کتاب باشد.