تضاد يکي از پيوندهاي معنايي ميان کلمات و يکي از مولفههاي مهم زبان است که در بعد واژگاني در حوزه مطالعات دستور زبان قرار ميگيرد و در بعد معنايي از مقولات بلاغي به حساب ميآيد. اهل زبان به طور ناخودآگاه از اين مولفه در سخن خويش استفاده ميکنند و چون از ابتدا با آن مانوس و آشنا هستند هنگام به کاربردنش با مشکلي روبه رو نميشوند، ولي غير فارسي زبانان در بسياري از موارد هنگام يافتن متضاد کلمهاي دچار مشکل ميشوند، زيرا ساختار تضاد در زبان فارسي کاملا قياسي نيست و در بسياري از موارد سماعي است. در برخي ساختارهاي قياسي نيز کاربر، علاوه بر نحوه ساخت، بايد به معناي آن نيز توجه نمايد، زيرا متضاد به دو کلمهاي اطلاق ميشود که در تمام ويژگيها غير از يک مشخصه، يکسان باشند. کلمات متضاد اعم از کلمات منفي است و رابطه همنشيني مهمترين عامل در تشخيص متضادهاست، چون هنگام کاربرد متضاد بايد به تمام ويژگيهاي همسان و غير همسان آن دو کلمه توجه داشته باشد. در زبان فارسي تضاد دو ساختار عمده دارد: متضادهاي قياسي يا مشتق که از ترکيب پيشوندهاي مختلف با اسم، صفت، بن فعل و... ساخته ميشوند، زيرا در زبان فارسي پسوند يا ميانوند متضادساز وجود ندارد. دوم متضادهاي سماعي يا مرکب که گاه با توجه به تکيه اصلي بر روي معني کلمه يک جزء آن ثابت و يک جزء ديگر تغيير ميکند و گاه نيز هر دو جزء متغير است. گاهي نيز ترکيبهاي متضاد با واو عطف يا بدون آن ساخته ميشود که اگر اين گونه متضادهاي مرکب يک مفهوم واحد را به ذهن برساند، در مقوله پارادوکس يا متناقضنمايي نيز که در حوزه بلاغت است، قرار گيرد. در کتابهاي دستور کمتر به مقوله تضاد پرداخته شده است. دستورپژوهان نوعا به تضاد نپرداختهاند يا اشاره وار از آن گذشتهاند. در يک بررسي ميداني که بر روي نزديک به شصت کتاب دستور انجام گرفت، از مجموع بيش از 20 هزار صفحه حجم اين کتابها کمتر از هفت صفحه مطلب درباره تضاد يافت شد.
سخن و سخنوران، کتابی است نوشتهٔ بدیعالزمان فروزانفر در شرح احوال و نقد و سنجش آثار ۵۵ تن نامورترین شاعران پارسیگوی قرنهای سوم تا ششم هجری. سخن و سخنوران اولین بار در سالهای ۱۳۰۸ و ۱۳۱۲ در تهران به چاپ رسیدهاست.
کتاب، مشتمل بر دو بخش "نگارش" و "ادبیات و برگزیده متون" است. در بخش "نگارش" پس از تاریخچه زبان فارسی، هر یک از مباحث، بسته به اهمیت و کاربرد آن، به اختصار یا به تفصیل مطرح شده است؛ چنانکه مباحث مربوط به نشانه گذاری، املای کلمات، نکات دستوری و تلخیص، به اختصار و در حد نیاز دانشجویان است. در بخش دوم کتاب (ادبیات و برگزیده متون) پس از بحثی مختصر درباره ادبیات و اهمیت آن، از مباحثی سخن به میان آمده است که آشنایی با آن، به خواننده کمک می کند تا ظرافتها و زیبایی های یک اثر ادبی را بهتر دریابد و لذت بیشتری ببرد. در بحث از هنرهای ادبی، وزن عروضی و قالبهای شعری، بنا را بر اختصار نهادیم، اما سه مبحث دیگر، یعنی انواع ادبی بر اساس محتوا، سبکهای شعر فارسی و مکتبهای ادبی که از اهمیت ویژه ای برخوردارند، قدری مفصل تر بیان شده است...
شعر دفاع مقدس، ماهیتاً با شعر آیینی بخصوص سیره و فرهنگ اهل بیت عجین است. امام رضا (ع) به عنوان تنها امامی که در ایران مدفون است طبعتاً رفتار سیاسی، برخوردش با حکام جور و غاصب عباسی، معاشرنش با توده مردم و تأثیرگذاری عمیقش بر مردم ایران، الگوی عملی برای همه ایرانیان به ویژه رزمندگان دفاع مقدس است. از مضامین نسبتاً عامی همچون حرم، گنبد و گلدسته، ضریح، زیارت، توسل، سبز و دخیل گرفته تا مفاهیم خاصی مثل کبوتران حرم، ضامن آهو، غربت، مشهد حتی صرف نام رضا و جواد، همه و همه کافیست تا نه تنها ذهن بلکه دل هر عاشق ایرانی اهلبیت را به سوی خراسان و خورشید این سرزمین امام رضا (ع) سوق بدهد. شاعران معاصر عموماً و شاعران دفاع مقدس خصوصاً این واژهها را دستمایه ساخت مضامین خود قرار دادهاند به گونه ای که درونمایه بخش زیادی از اشعار مقاومت را فرهنگ رضوی تشکیل میدهد. در این نوشتار به بررسی این مضامین پرداخته میشود.
ابوالفضل بيهقي، در جايجاي تاريخش، هنگام بيان شگفتي و اعجاب خود در واقع و توضيفات مختلف با استفاده از جمله: «کس مانند آن ياد نداشت» و عبارات مشابه، خود و مخاطب را از توضيح بيشتر بينياز ميکند. بررسي کاربر اين گونه جملات با بسامد زياد (حدود 50 مرتبه) نشاندهنده آن است که وي در چهار موضع از اين جملات استفاده کرده است: شادکاميها و بزمها (40%)، توجيهات و خلعتها (27%)، مهارتها و کاردانيها (20%) بلاياي طبيعي و حوادث (13%). براي بيهقي ميتوان اين اغراض را در کاربرد جملات مورد بحث مصور شد: کاربرد جملات در معني واقعي و حقيقي 32%، بيسابقهبودن موضع براي شخص بيهقي 17%، استفاده از اين جملات به عنوان يک تکيه کلام 12% و کاربرد اغراقآميز براي بزرگنمايي 39% که در اين مقاله به تفصيل درباره آن گفتگو خواهد داشت. ذکر اين نکته مناسب است که بيشترين کاربرد را کاربردهاي اغراقآميز در بر ميگيرد و نشاندهنده تعلق خاطر خاص بيهقي به سلطان مسعود است که فاصله بين زمان وقايع و زمان نگارش کتاب نتوانسته است آن را بزدايد. از طرفي کاربرد جملات مورد نظر در معني واقعي نيز حکايت از تجملات و تکلفات دربار عزنوي، شادخواريها و بزمهاي بيسابقه مسعود و درايت و کارداني رجال درباري به ويژه پدريان دارد.