یورگن هابرماس (1992) اذعان داشته که «پروژه مدرنیته»، با ریشه‌های آن در دوره «روشنگری» سده هجدهم، به جدایی حوزه‌های علم و اخلاق و هنر از یکدیگر و از عالم واقعی انجامیده است. در این مقاله، این فرضیه مطرح شده است که مشخصه بارز «پروژه مدرنیته»، یعنی تلاش برای دستیابی به «واقعیت»‌های عالم و بیان آنها در قالب زبانی علمی و «واقعیت‌نما»، به حوزه اندیشه و هنر هم راه می‌یابد و «واقع‌گرایی» و استفاده از زبانی خاص برای بازنمایی «واقعیت» نضج می‌گیرد و همین امر است که سرانجام به جدایی این حوزه از دنیای واقعی و مردم در قالب «سخت‌گیری اخلاقی» می‌انجامد. این فرضیه با مطالعه ابعادی از «مدرنیسم» تأیید و سپس برای ارائه راه حلی «پسامدرن» به آراء امانوئل لویناس و کاربرد آنها در برخورد با ادب و هنر پرداخته می‌شود.

منابع مشابه بیشتر ...

60254a3620958.png

لحظه دوم: سارتر و بیماری جهانی

هدایت الله خواب‌نما

این کتاب در واقع نقدی است بر آن بخشی از حرف‌های ژان پل سارتر که در کتاب «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» به نگارش درآورده است. در ابتدا و در مقدمه کتاب، بحثی درباره کتاب «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» آورده شده تا آموزه‌های آن معلوم شود و سپس نویسنده در بخش اصلی کتاب به نقد و بررسی کتاب پیش‌گفته با ترجمه مصطفی رحیمی پرداخته است.

58a08e2a3cfc1.PNG

گفتمان فلسفي مدرن و نگارش مسئولانه

بهرام بهین

راندن شاعران از جمهوريت افلاطون براي ايجاد جامعه‌اي عاري از مسووليت‌گريزي، نخستين گام در نوشته‌هاي فلسفي نظرورزانه غربي در انتقاد از هنر و ادبيات است. از ديدگاه افلاطوني، نگارش «غيرمسوولانه» غيرعقلايي ـ كه شعر به دليل ماهيت الهامي تبلور جدي آن است ـ نظام اجتماعي ايده آل يونانيان را مي‌آشوبد و بايد از آن به نفع نوشتار فلسفي نظرورزانه ـ كه عقلايي و حقيقت جوست ـ دوري كرد. با وجود ممکن‌نبودن تعيين دقيق درستي و نادرستي اين نظريات، آنها در طول تاريخ به شكل‌هاي مختلف بيان شده و هنرمندان مسببان اصلي بحران‌هاي جوامع بشري تلقي شده‌اند. در اين مقاله، با توجه ويژه به دوره مدرن، درباره اين موضوع بحث مي‌شود كه به دليل نقصان در «گفتمان فلسفي» غرب، نوشته‌هاي فلسفيِ به ظاهر «مسوولانه» آنها، خود خطرناك و عامل بحران‌هاي سياسي و اجتماعي بوده‌اند؛ شايد نگارش برآمده از «گفتمان ادبي» بتواند نقش «مسوولانه‌تري» داشته باشد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58a08e2a3cfc1.PNG

گفتمان فلسفي مدرن و نگارش مسئولانه

بهرام بهین

راندن شاعران از جمهوريت افلاطون براي ايجاد جامعه‌اي عاري از مسووليت‌گريزي، نخستين گام در نوشته‌هاي فلسفي نظرورزانه غربي در انتقاد از هنر و ادبيات است. از ديدگاه افلاطوني، نگارش «غيرمسوولانه» غيرعقلايي ـ كه شعر به دليل ماهيت الهامي تبلور جدي آن است ـ نظام اجتماعي ايده آل يونانيان را مي‌آشوبد و بايد از آن به نفع نوشتار فلسفي نظرورزانه ـ كه عقلايي و حقيقت جوست ـ دوري كرد. با وجود ممکن‌نبودن تعيين دقيق درستي و نادرستي اين نظريات، آنها در طول تاريخ به شكل‌هاي مختلف بيان شده و هنرمندان مسببان اصلي بحران‌هاي جوامع بشري تلقي شده‌اند. در اين مقاله، با توجه ويژه به دوره مدرن، درباره اين موضوع بحث مي‌شود كه به دليل نقصان در «گفتمان فلسفي» غرب، نوشته‌هاي فلسفيِ به ظاهر «مسوولانه» آنها، خود خطرناك و عامل بحران‌هاي سياسي و اجتماعي بوده‌اند؛ شايد نگارش برآمده از «گفتمان ادبي» بتواند نقش «مسوولانه‌تري» داشته باشد.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
5724d5785a1bc.PNG

گذر فمينيستي از جزيره سرگرداني و به سوي فانوس دريايي

بهرام بهین

بنا به ديدگاه گروه‌هاي فمينيستي، ارزش ذاتي زنان و مردان برابر است، اما در بيشتر جوامع، افراد براي گروه مردان امتياز ويژه‌اي قائل‌اند. بر اين اساس در دوره مدرن حرکت‌هاي اجتماعي شکل گرفته‌اند تا شعار برابري زنان و مردان را محقق سازند. حضور زنان در روند اين حرکت‌هاي اجتماعي، در قالب عملکردها و رفتارهاي مختلف حائز اهميت است و بايسته است که در گستره‌هاي مختلف مورد مطالعه و بررسي بيشتر قرار گيرد. فعاليت زنان رمان‌نويس در جوامع مختلف جهان مدرن از تجليات اين حرکت‌هاي اجتماعي بوده است و حضور موثر ويرجينيا وولف، رمان‌نويس بريتانيايي، از اين بابت غيرقابل انکار است و نوشته‌ها و خطابه‌هاي سيمين دانشور نيز به عنوان شخصيتي تاثيرگذار براي رمان نويسان ايراني، نشان از تمايلات فمينيستي او دارد. هدف اين مقاله بررسي تطبيقي رمان به سوي فانوس دريايي نوشته ويرجينيا وولف، و جزيره سرگرداني و جلد دوم آن ساربان سرگردان نوشته سيمين دانشور از منظر فمينيسم است. خاستگاه اين مقاله، نظريه‌هاي فمينيستي‌اي است که مهم‌تر از هر موردي، زن را موجودي مستقل از مرد و داراي ويژگي‌هاي زيست‌شناسي، فرهنگي و ذهني متفاوت از مردان به حساب مي‌آورند. در پي بررسي متن رمان‌ها، با استفاده از نظريات منتقدان و تطبيق آنها، شباهت‌هاي متعددي در مضامين و شخصيت‌هاي اين رمان‌ها ديده مي‌شود. زنان، چه مدرن و چه سنتي، آرزوها، ترس‌ها و دردهاي مشترکي دارند و نظام پدرسالار راهبردهاي همساني را براي غلبه بر زنان به کار مي‌گيرد.

پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله