شاعران و سخنوران در انتقال پیامهای خویش، با توجه به اندیشه و توانایی خود واژگانی را برمیگزینند که هم معنایی مفید و هم قدرت القا و تصویرسازی بالایی داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی یکی از این واژههای پرکاربرد، مؤثر، نمادین و تصویری یعنی «قفس» میپردازد. با تحقیق در منتخب دیوان شاعران از قرن سوم تا عصر حاضر مشخص میشود که واژه قفس که از زبان عربی وارد فارسی شده است، پابهپای جریانهای شعر فارسی و متناسب با موضوعات گوناگون در طول تاریخ شعر، معانی گوناگون زبانی و بلاغی به خود گرفته است. شاعران به تناسب موضوعات و روحیه خویش علاوه بر معنی لفظی این واژه، معانی کنایی و استعاری گوناگونی مانند دنیا، تن، جسم، وطن، جامعه و معانی دیگر از این اراده کردهاند. بیشترین استفاده از این واژه در معنی «تن و دنیا» در شعر سنتی و عرفانی به چشم میخورد و در شعر معاصر بیشتر در مفهوم زندان و جامعه به کار رفته است. در مجموع تصویری که از قفس ارائه میشود زندانی برای روح و جان انسان است.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.
با پایان دوره هشتساله جنگ تحمیلی و فروکشکردن تب و تاب جنگ و دفاع مقدس، شعر فارسی نیز متأثر از اوضاع زمان جدید، ویژگیهای تازهای یافت. این دوره بیشتر دهه هفتاد را دربر میگیرد. پرسش اساسی در این مقاله این است که در شعر دهه هفتاد چه ویژگیهایی دیده میشود و چرا؟ در کنار آن پرسشها نیز مطرح میشود که شاعر این دوره، به چه چیزی معترض یا در حسرت چیست؟ چه زمینههایی باعث این حسرت شده است؟ تعدادی از شاعران متعهد که همدل و همراه با زمان خود بودند، در حسرت بسیاری از خوبیها و ارزشهای دوره پیش از خود و اعتراض به رنگباختن یا بیاعتنایی نسبت به آن ارزشها و خوبیها شعر سرودند. گونهای نوستالژی که همراه با معرفت و دریغ از شرایط ویژه دوره قبل است، درونمایه شعر گروهی از شاعران قرار میگیرد. فراموشی مهربانیها و گذشتها، کمرنگشدن نوعدوستی و احسان، بیاعتنایی به ارزش ایثار و ایثارگران، رنگباختن اهداف بلند دوره قبل در مواجهه با مشکلات دوره جدید از مضامین شعر این دوره است. شعر دهه هفتاد، ادامه شعر پایداری و در طول مسیر آن اما با موضوعات و مفاهیم و درونمایههای تازهای است. در این مقاله حسرت عارفانه و غم و اندوه شاعران نسبت به دوره قبل را در آثار قیصر امینپور، علیرضا قزوه، محمدحسین جعفریان و سیدحسن حسینی بررسی کردهایم؛ نتیجه آنکه هر چهار شاعر در سرودههای خود در این دوره ضمن حسرت به ویژگیهای معنوی دهه قبل، در برابر دهنکجی به ارزشهای معنوی زبان، شکوه و اعتراض گشودهاند.