در این پژوهش کوشیدهایم تا تفاوت عملکرد کلی را در حافظۀ افراد دوزبانه درباره عبارتهای استعاری و غیراستعاری با یکدیگر مقایسه کنیم و بدین منظور، ازمیان دانشجویان داوطلب دوزبانه آذریزبان، سی نفر را برگزیدهایم. برای بررسی عملکرد حافظه آزمودنیها، نخست سی عبارت استعاری و غیراستعاری آذری را دربرابر آنها گذاشتیم و از آنها آزمون فراخوانی آزاد گرفتیم؛ سپس بهمنظور مقایسه عملکرد حافظه در زبانهای اول و دوم، سی عبارت استعاری فارسی و آذری را دراختیار آزمودنیها قرار دادیم و از آنان آزمون فراخوانی آزاد گرفتیم. فرضیههای پژوهش با استفاده از آزمون آماری t گروههای وابسته آزموده شدهاند. نتایج حاصل از بررسی فرضیهها نشان میدهند که میزان فراخوانی مواد استعاری، بهگونهای معنادار، بیشاز مواد غیراستعاری است؛ افراد دوزبانه، استعارههای زبان اول را بیشاز استعارههای زبان دوم بهیاد میآورند و این تفاوت، ازنظر آماری معنادار است. با توجه به این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که مفاهیم استعاری بهسبب برخورداربودن از خصوصیات خاص شناختی، دارای ویژگیهایی هستند که کاربرد آنها قدرت بهخاطرسپردن مواد را افزایش میدهد؛ همچنین در زبان اول، توان انتقال مفاهیم هیجانی، بیشاز زبان دوم است و بنابراین، استعارههای زبان اول از اولویتشناختی برخوردارند.
مولف در پیشگفتار کتاب "استعاره و ترجمه" میگوید: "اینجانب حین تالیف و تحقیق و ترجمه مطالبی گرد آوردم که بتواند تا حدی راهگشای این رشته باشد.کتاب با "روششناسی پیشنهادی ارزیابی ترجمه ادبی" شروع میشود که بحثی کلی در ارزیابی ادبی است. در ایران معمولا انتقاد از ترجمه، خالی از حب و بغض نیست، بیشتر نظریست و سلیقهای و عاری از معیارهای ملموس. اگر هم به ندرت چنین باشد، حداکثر از سه سطح واژگان، دستور، و سبک فراتر نمیرود. در این گفتار برآنیم تا با استفاده از روششناسی پیشنهادی کارمن والروگارسس و دیگران بالاخص پیترنیومارک نوعی روششناسی برای ارزیابی ترجمه ادبی پیشنهاد نماییم تا اظهارنظرها در مورد ترجمه منطقی، مستدل، ملموس و قابل اعتماد باشد نه سراسر دشنام یا تعریف و تمجید یا راه میانه و محافظهکارانه یکی به میخ و یکی به نعل زدن......
این کتاب که از هفت مقاله تشکیل شده، تلاشی است برای معرفی دیدگاههای گوناگون درباره تعبیری به نام «استعاره». این دیدگاههای عمدتاً نو، استعاره را از صرفاً سطح ادبی، شعری و هنری خارج میکنند و فراگیری آن را در کل نظام زبان و تفکر نشان میدهند؛ از اینرو بهنوعی این مقالات نگاهی غیرمتعارف به مفهومی دارند که به طور سنتی آن را بخشی از ادبیات و بلاغت انگاشتهاند.
سنخواست با فاصله حدود هشتادکیلومتری بجنورد، از نواحی نیمهخشک و بیابانی شمال خراسان محسوب میشود. نویسنده در این کتاب برای جلوگیری از دفن بیشتر فرهنگ عامه منطقه از جمله حکایات، قصهها و افسانهها، پای صحبت افراد مختلفی نشسته تا غبار از چهره افسانهها بزداید. طبقهبندی افسانههای این منطقه در این کتاب بر این اساس بوده است: افسانههایی با شخصیتهای انسانی، افسانههایی با شخصیتهای حیوانی، افسانههایی با شخصیتهای انسانی و حیوانی، افسانههایی با شخصیتهای موهوم و خیالی.
تصویرسازی طیفی از معانی را از صورتسازیهای شاعرانه تا عکس و فیلم در بر میگیرد. تکنیکهای سینمایی امکان بازنمایی عینی طبیعت و روایت را به هنرمند امروزی میبخشد. لازمه تصویرگری، در بدو امر، نگاهی زیبا و دقیق به طبیعت و وقایع است که در آثار ادیبان قرون گذشته نیز دیده میشود. در توصیفات و روایتهای آنها ظرافتهایی هست که سینماگر امروزی با استفاده از دوربین فیلمبرداری قادر به بهرهبرداری عینی از آنهاست. این تحقیق بر بخشهایی از متن تاریخ بیهقی تمرکز میکند که غنای دراماتیک و بصری بیشتری دارند. بعد از ذکر کلیاتی درباره تصویر در تاریخ بیهقی، تکنیکهای سینمایی معرفی، و هنر بیهقی در هر مورد نشان داده میشود. در پایان هر بخش نیز صحنههایی از فیلمهای معروف جهان بهعنوان شاهد، با صحنههایی از تاریخ بیهقی مقایسه میشود.