گاستون باشلار به جای آنکه توجه خویش را به تکوین عقلانی اندیشه نیچه، و ضرباهنگهایش، معطوف دارد و به جستجو برخیزد تا بداند که نیچه یک نظام فکری پرداخته یا چندین نظام فکری، و آیا بر تضادهای نظریه معرفتش که در کتاب «اراده معطوف به قدرت» طرح شده، فائق آمده است یا نه، و آیا ابرمرد از آشوبها و اختلالاتی جامع و همهگیر زاده خواهد شد یا نه؛ به غوررسی در زبان رمزی نیچه برای وصف عالم میپردازد و در این تفحص تا حد بررسی روانشناختی فلسفه اولای نیچه پیش میرود. باشلار در پژوهشش مربوط به تخیل عالم، چنین تشخیص میدهد.
پس از گذشت سالها از درگذشت علامه اقبال ـ متفکری که نامش با زبان و فرهنگ سرزمین ما عجین است و از آن بوی فرهنگ و تاریخ و ادب ایران به مشام میرسد ـ کتابها و مقالات متعددی دربارۀ او و آثار او به چاپ رسیده است. از آنجا که ابعاد شخصیت او درست شناخته نشد، پیرایههای گونهگون به او بستند. این کتاب تلاشی است برای زدودن ابرهای تیره ابهام و شبهه از برابر چهره این متفکر و نمایاندن حقیقت اندیشه او. این کتاب در سه بخش ابتدا اندیشههای اقبال را در برابر نیچه و مولانا بررسی کرده است. در بخش دوم تأثیر مولانا بر اقبال بررسی شده و بخش پایانی کتاب نیز بررسی تطبیقی اشعار مولانا و اقبال است.
جنایت به مقوله «عصیان برضد نظم اجتماعی» تعلق دارد. عاصی را کیفر نمیدهند، خردش میکنند. امکان دارد که عاصی مرد بدخیت و شایان تحقیری باشد: خود عصیان به هیچ رو جنبهای که بنوان تحقیرش کرد ندارد. و درباره نظم اجتماعی ما، اقدام به عصیان به خودی خود ارزش مرد را پائین نمیآورد. حالاتی هست که حتی میباید یک چنان عاصی را محترم شمرد زیرا او در جامعه ما چیزی را احساس میکند که میباید بجنگ آن برخاست؛ زیرا حالاتی هست که او از خواب بیدارمان میکند