زن و جایگاه او از مهمترین موضوعاتی است که شاعران گذشته وحال بدان پرداختهاند. این موجود لطیف توانسته با وجود ناملایمات فراوان در طول تاریخ به رشد و بالندگی رسیده و تا حدودی آن مقام را که زیبنده جایگاه اوست باز یابد. جمیل صدقی زهاوی شاعر عراقی و ملک الشعرا بهار شاعر ایرانی نیز از این مهم غفلت ننمودهاند و با اندیشه آزاد و هشیار خود در راه سرافرازی زن با یاری قلم حماسهها آفریدهاند. مقاله حاضر ضمن بررسی جایگاه زن در عراق قرن نوزدهم و بیستم و ایران عصر قاجار و پهلوی با ذکر شواهدی از اشعار دو شاعر در این زمینه به این نتیجه میرسد که هر دو شاعر نسبت به این مسئله دیدگاههای مشابهی دارند؛ هرچند مواردی نیز تفاوتهایی بین آنها دیده میشود.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
ماغوط (1934 ـ 2007)، شاعر و نویسنده سوری و از پیشگامان و توسعهدهندگان قصیده النثر در شعر عربی است. او از کودکی با رنج و درد ملت آشنا شد و در دوران نوجوانی، شاهد اشغال فلسطین و اوضاع نابسامان کشورهای منطقه بود. مشاهده این اوضاع، نوعی روحیه تمرد را در شخصیت او به وجود آورد؛ به گونهای که در نوع شعری وی نیز تاثیر گذاشت و به قصیده النثر که نوعی تمرد از قوانین شعر و رعایت وزن و قافیه و عروض بود، روی آورد و از پیشگامان قصیده النثر گردید. او به عنوان یک ناقد اجتماعی به انتقاد از وضع موجود عرب و ضعف و سستی آنها در برابر سلطهجویان و بهخصوص اسراییل پرداخته است و آثار خود آنها را به وحدت و یکپارچگی و مقاومت فرا میخواند. در تمامی آثار او، اعم از شعر، داستان و نمایشنامه، بن مایههایی از مقاومت آشکارا به چشم میخورد. هدف از این مقاله، بیان و ارائه جلوههای مقاومت در آثار ماغوط است که ابتدا به شرح مختصری از زندگی سیاسی، اجتماعی و ادبی ماغوط میپردازد، سپس مظاهر مقاومت را که از مطالعه تمام آثار او استخراج شده، در سه عنوان دعوت به مبارزه و مقاومت، ماغوط و لبنان و ماغوط و فلسطین ارائه میکند و به بیان دیدگاههای او در این مورد میپردازد تا ضمن معرفی وی، حساسیت او را به عنوان یک ادیب عرب، نسبت به مسائل جهان عرب نشان دهد و نقش اشعار و کلمات او را در بیدارسازی ملت برای حفظ عزت و کرامت خود بیان نماید.
تحولات ناگزير اجتماعي، عرصههاي گوناگون اجتماع از جمله شعر و ادبيات را در بر ميگيرد. در آغاز قرن بيستم کشورهاي گوناگون دنيا به ويژه کشورهاي در حال توسعه نيازهاي جديدي را احساس ميکنند. اين نيازها در ادبيات منظوم و منثور نيز جلوهگر ميگردد. دو كشور ايران و سوريه بعد از جنگ جهاني دوم و تحولات آن داراي مشتركات سياسي و اجتماعي فراواني بودند. از اين رو دو شاعر، يكي در ايران و ديگري در سوريه از شعر به عنوان سلاحي براي بيان مسائل اجتماعي بهره بردند: شاملو و ماغوط. اين هر دو، بهترين قالب شعري براي بيان مسائل اجتماعي را برگزيدند، يعني شعر سپيد يا قصيده النثر. اشعار شاملو و ماغوط مملو از تصاوير اجتماعي است، حتي بيان احساسات در شعر اين دو شاعر بيش از آنكه مبتني بر عواطف شخصي باشد، بر عواطف اجتماعي تكيه دارد. از ديدگاه ادبيات تطبيقي شعر اين دو شاعر از ناحيه نگرش فكري، گونه ادبي و سبك نگارش قابل بررسي است. اين مقاله ضمن بررسي زمينههاي مشترك اجتماعي اشعار اين دو شاعر، كه خاستگاه اصلي و عمده ادبيات تطبيقي است، به اين نتيجه ميرسد كه عناصر اجتماعي نظير آزادي، وطن، انسان، مبارزه با استبداد و ظلمستيزي محور سرودههاي آنان قرار دارد.