در دستور زبان فارسی بحث ممیزها از اهمیت خاصی برخوردار است که در بررسی آثار نویسندگان معاصر به آنها کمتر توجه شده است. محمود دولت آبادی در نوشتههای خود، از جنبههای مختلف مثل کاربرد مصادر مرکب، ترکیبات وصفی و اضافی و پارودکسها و بکارگیری پارهای واژههای خاص و بویژه ممیزها، نوآوریهایی دارد که در این مقاله ضمن اشاره به بسیاری از ویژگیهای سبکی وی، به کاربرد ممیزهای خاص او توجه شده است.
دولت آبادي بيترديد، يكي از پرکارترين و سختکوشترين نويسندگان دو دهه اخير ايران است. او قبل از روي آوردن به رماننويسي و خلق آثار بزرگي چون جاي خالي سلوچ و کليدر داستانهاي نسبتا بلندي نوشته است كه در همانها هم تمايل او به نوشتن رمان ديده ميشود. آنچه تا به حال درباره آثارش نوشتهاند، اندک است و عموما به محتواي داستانها و به ويژه رمانهاي او مربوط ميشود. در اين مقاله به شكلشناسي چهارده داستان او در ساحتهايي چون طرح يا پيرنگ، زاويه ديد، راوي، شخصيتپردازي، آغاز و انجام و... پرداختهايم. پيش از شروع بحث نيز به اختصار به زندگي و آثار او تا سال 1357 و سپس به آراي محققان درباره شکل و شکلشناسي اشاره کردهايم.
رديف که خاص شعر پارسي و واضع آن، شاعران پارسيگوي بودهاند از ديرباز مورد توجه قرار گرفته است و سخنوران رويکرد بدان را مهم تلقي کرده، کاربرد آن را مايه تفاخر و توانمندي خويش ميشمردهاند. ردپاي رديف را پيشتر از قرن دوم هجري قمري، حتي در ايران باستان ميتوان ديد. اين عنصر بلاغي خاصيت کمالي شعر را دارد و استقبال از آن از نظر ساختار زباني، تاکيد معنايي بويژه بعد موسيقايي حايز اهميت است. رديف در غزل در طول حيات خود و بروز و حضور آن در آثار هنري منظوم نادره پردازان، سير صعودي داشته و پس از ترجيع بند و ترکيب بند که اين دو هم، گونه تحول يافته تغزلها و منشعب از غزل هستند و با آن پيوند هنري دارند بيشترين درصد آماري را به خود اختصاص داده است. سنايي بيشتر اشعار خود را مردف سروده، او در بين همه شاعران سبک خراساني، غير از اديب صابر ترمذي، بالاترين آمار رديف را در غزل دارد. رديف او بعضا چند رکن عروضي را تشکيل داده، موسيقي غزل را دو چندان ميکند. رديفهاي او انواع کلمات: اسم، فعل، حرف، ضمير، صفت و قيد را در بردارد. افزون بر آن، رديف هاي شبه جملهاي و جملهاي در غزليات او فراوان ديده مي شود. سنايي بيش از شاعران ديگر به تنوع و تفنن و هنجارشکني در رديف روي آورده است. وي گاهي رديفها را هم معني به کار نميبرد و زماني در غزل مردف، قافيه را رعايت نميکند. برخي از رديفهاي اين چنيني مولوي متاثر از اوست. او در بعضي موارد در غزل به خلاف سنت متعارف و معتاد، رديف و قافيه را همچون قطعه غيرمصرع فقط در مصاريع زوج به کار ميبرد و خود را به التزام رديف، در مصراع اول مطلع مقيد نميکند. يا به تفني ديگر دست مييازد. بدين معني که رديف را به جاي تکرار در «عروض» (پايان مصراع اول) مطلع، در «صدر» (آغاز مصراع اول) آن ميآورد.