اگر ادبیات را مثل خون بدانیم و زبانها و زیرشاخههای زبانی را همچون رگهای یک پیکره و هویت فرض کنیم، میتوانیم جریانات نوگرائی را همچون دمیدن روحتازگی در رگهای هویت خویش بررسی کنیم. اصولاً انسانی در یک منظر با مؤلفههایی مثل: فرهنگ، نژاد، قومیت، زبان و ... تعریف میشود و زبان به عنوان عنصری پویا و حیاتمند تابلویی برای معرفی است.
جمعیت مردم ایران مخلوط و حتی می توان گفت ممزوج و معجونی از طوایف ماد و پارس است که از زمانهای گذشته تاکنون بیشتر این جمعیت، به مناسبت ملایمت آب و هوا و حاصلخیز بودن اراضی محدوده سلسله جبال زاگرس در این مناطق گرد آمده و در هر شهر و دیاری متناسب با اوضاع اجتماعی محل دارای لهجه ای خاص از زبان اوستا یا پهلوی بوده که شعرا به همان لهجه خاص محلی خود شعر سروده و نویسندگان نیز مطالب مورد نظر خود را با همان زبان ارائه و عرضه کرده اند که امروز کمتر اثری از آنها برجای مانده و اگر بیشتر کنجکاوی کنیم آنها را در بایگانی راکد کتابخانه های بزرگ می یابیم...
مجموعه حاضر مشتمل است بر شرح حال و نمونه اشعار فارسی، آذری و کردی 81شاعر منطقه "تکاب افشار." در ابتدای کتاب، نگارنده معرفینامه کوتاه جمعی از سرایندگان و فضلای تکاب را در قالب یک مثنوی به نظم کشیده است .آنگاه هشتاد و یک شاعر یاد شده، به ترتیب الفبا معرفی شدهاند که اسامی تعدادی از آنها بدینقرار است" :یدالله امین"، "نصرتالله آموزگار"، "علی اشرف احمدنیا"، "علیاشرف اخوی"، "یحیی اسماعیلی"، "عباسعلی خان افشار"، و "آذر افشاری."