اگر آغاز شعر معاصر ايران را از انقلاب مشروطه و به ويژه از ارايه تجربه و نوآورانه نيما يوشيج بدانيم، شعر معاصر تا دهه هفتاد تحولات متعددي را از سر گذرانده است؛ به طوري كه در اين مدت نسبتا طولاني، شيوه‌هاي گوناگون از روش‌هاي اعتدالي تندرو آزموده شده است. پس از انقلاب اسلامي، به دليل اينكه دگرگوني‌هايي در عرصه‌هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايجاد شده بود، ضمن ايجاد تشكيك در الگوهاي زيباشناختي دهه‌هاي گذشته، جستجو و آزمودن شيوه‌هاي تازه شتاب بيشتري گرفت و شاعران جوان و حتي بعضي از سالخوردگان با روگرداني از شيوه‌هاي شعري شاعران شاخص قبل از انقلاب، تجربيات تازه‌اي ابراز داشتند. جريان شعري پست مدرن، در كنار ساير جريان‌هاي نوظهور از اوايل دهه هفتاد تكوين و تاكنون نيز ادامه يافته است. اگر نوجوييهاي افراطي شاعراني مانند محمد مقدم، هوشنگ ايراني، يداله رويايي و احمد رضا احمدي را گام‌هاي نخست تجربه شعري تندرو در شعر معاصر ايران بدانيم، تجربه شاعران پست مدرن دهه هفتاد را بايد گام دوم همان جنبش ناميد. شاعران اين جريان با اتكا به نظريات ادبي غربي و گسست كامل از فرهنگ بومي و تجربيات ادبي دوران كلاسيك و معاصر، در حال آزمودن شيوه‌اي غريب و تازه هستند. از آنجا كه تغييرات بنيادين در اشكال و روش‌هاي ادبي و هنري و در نتيجه دگرگونيهاي بنيادين اجتماعي و فرهنگي است، شكل‌گيري، تداوم و بيش از همه توفيق جريان شعري مذكور در پرده ابهام است. در اين مقاله سعي شده است ضمن تحليل علل جامعه‌شناختي به وجود آمدن اين جريان، ويژگي‌هاي كلي اشعار اين شاعران با نگاهي انتقادي تبيين شود.

منابع مشابه بیشتر ...

65b7c4242d64e.jpg

پروا مکن که رویا ببینی

مارگوت بیکل

برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...

65ae77668570b.jpg

چهل کلید

سیاوش کسرایی

مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیت‌های ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سال‌های پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

582a108fc2c25.PNG

مشخصه‌هاي ادبي شعر گفتار

قدرت‌الله طاهری

با انقلاب مشروطه، شعر حضور بيشتري در ميان عوام يافت و شاعران، شعارها و پيام‌هاي انقلابي را در قالب زبان ساده عاميانه براي آگاهي و تشويق مردم به کار گرفتند. نيما نيز از زباني نزديک به زبان گفتار در آثار خود بهره جست. پس از او شاگردانش، به ويژه فروغ فرخزاد شعر را به گفتار طبيعي نزديک کردند؛ بنابراين آنچه را که در دو دهه اخير به آن "شعر گفتار" مي‌گويند، محصول شعر بعد از فروغ است. مدعيان اين نوع شعر معتقدند با اتکا بر زبان روزمره و بهره‌گيري از وزن طبيعي کلام، آثاري مي‌آفرينند که لحن گفتار بر آن حاکم است و چنان وا مي‌نمايند که گويي براي مخاطب حاضر سخن مي‌گويند. اما بعضي از آنها در هماهنگي با شيوه شاعران موج نو و حجم، با زبان گفتار رفتاري نامتعارف کرده‌اند و به نوعي آشنايي‌زدايي افراطي در زبان دست زده‌اند. بدين سبب مي‌توان شعر گفتار را به دو دسته معناگرا و معناگريز تقسيم کرد. نتيجه بررسي‌ها نشان مي‌دهد که وجوه تمايز اين نوع شعر از ساير جريان‌هاي شعري معاصر، هنوز در حدي نيست که بتوان آن را يک جريان مستقل شعري به شمار آورد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
57bca05a68583.PNG

بررسي عنصر زمان در روايت با تأکيد بر حکايت «اعرابي درويش» در مثنوي

قدرت‌الله طاهری

مولوي از بزرگترين داستان‌پردازان عرفاني ادب فارسي است که به قصد بيان نکات تعليمي و عرفاني به داستان‌سرايي روي آورده است. تيزهوشي او در درک دغدغه‌ها و زواياي روح آدمي و آشنايي او با رفتارهاي اجتماعي مخاطبان و چيره دستي وي در به کارگيري اصول دقيق فنون داستانپردازي، باعث شده است که مثنوي او به عنوان يک اثر مشهور، در جهان زنده و پايدار بماند. اشراف و تبحر او در هفت قرن پيش بر انواع شگردهاي داستانپردازي، که ظرايف و فنون آن به تازگي بر منتقدان مکشوف شده، حيرت آور است. يکي از اين شگردها چگونگي به کار گرفتن عنصر «زمان» در روايت است. يکي از محققاني که در چند دهه اخير به چگونگي زمانمندي در روايت پرداخته، ژنت فرانسوي است که نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده و در اين زمينه به شهرت رسيده است. نگارندگان در اين مقاله کوشيده‌اند بر اساس نظريه ژنت، نشان‌دهنده که مولانا عنصر زمان را در روايت «اعرابي فقير و زنش» چگونه به کار برده و به عنوان يک داستانپرداز در مسير حرکتش از زمان تقويمي به زمان متن، چگونه و تا چه حد در عرصه زمان و کنش به گزينش‌هاي مختلفي دست يازيده است و اين گزينش‌ها و نوع خاصي از زمانمندي که مولوي آن را در روايت اعرابي به کار بسته است از نظر اصول داستان‌پردازي چه ارتباط مستقيم و معناداري با محتواي حکايت دارد.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله