نزديک به نيمي از ديوان نيما اشعاري در قالبهاي کلاسيک است؛ اما غالبا شکل سنتي و ضعيف اين دسته از اشعار سبب شده است تا شارحان شعر نيما آنها را اشعاري تقليدي و مشتي موزون و مقفا بدانند و به سادگي آنها را ناديده بگيرند. اين اشعار، تفنني، تقليدي و فاقد ارزش نيست. نيما پس از ققنوس آن گونه که خود در نامهاي مينويسد به سمت ادبيات کلاسيک باز ميگردد و به صراحت تمام ميگويد که بيتوجهي او به ادبيات کلاسيک نقصاني بوده است؛ پس اين بازگشت از سر تفنن نبوده بلکه نيما از سرودن اين اشعار هدفي داشته است که تا امروز از چشم خوانندگان و شارحان آثارش دور مانده است. با دقت در نامهها و اشعار نيما ميتوان نشانههايي يافت که نشان ميدهد سرودن اين اشعار به قصد آزمودن ميزان فرم پذيري قالبهاي کلاسيک صورت گرفته است و نه به قصد تفنن. اين مقاله نيز تلاشي براي نشان دادن جايگاه قالبهاي کلاسيک در انديشه نوگراي نيماست.
سالهای سال است ایرانیان، پیرو جوان و خرد و کلان هر آنگاه که مشکلی یا غمی دارند، عزیزی در سفر، امر خیری در پیش یا قصد انجام کاری، از دیوان حافظ استشاره میکنند و بدان تفال میزنند.متاسفانه در بین عامه مردم و گاه در میان دانش آموزان و دانشجویان چه بسیار بوده و هستند که حافظ را میخوانند، ولی در فهم پاره ای کلمات و مفاهیم آن در می مانند و منبعی که آنان را در حل مشکل یاری کند وجود ندارد و برای همگان هم امکان دسترسی به مآخذ گوناگون و عمده یا مراجعه به حافظ شناسان و حافظ فهمان نیست و جای فرهنگی اختصاصی که بتواند مددکار این خوانندگان باشد خالی بود. کتاب حاضر به همت و کوشش شخصی تهیه شده که به قول خود، از اوان کودکی و نوجوانی با قرآن و بوستان سعدی و دیوان حافظ آشنا و مانوس بوده است و طی مراجعه به ماخذ گوناگون و مسافرت به بلاد مختلف و مطالعه در آثار فرهنگی و اسلامی، حاصل یادداشتهای خود را در اختیار خوانندگان قرار داده است.
نیما برای فرهنگ و شعر فارسی متحمل رنجهای بسیاری شد که در لابلای جستارهای این مجموعه درباره این موارد سخن گفته شده است. او نهتنها تصنع را از شعر دور کرد، بلکه شعر را از آن صورت ابتدایی و بدوی به صورت معقول و جهانی درآورد. نویسنده در این کتاب درباره این موضوعات در شعر نیما سخن گفته است: وزن نیمایی، قافله نیمایی، پایانبندی در شعر نیمایی و .... .
تعداد آثاری که به بررسی تاریخ ادبیات معاصر پرداختهاند (تاریخ تحلیلی شعر نو، چشمانداز شعر معاصر ایران، از صبا تا نیما و ...) اگر فراوان نباشند، اندک نیز نیستند اما در این میان با چراغ و آینه شفیعی کدکنی چه به دلیل نام و اعتبارِ نویسنده آن و چه به دلیل تز و فرضیه تازه آن کتابی است از لونی دیگر؛ فرضیهای که تمام تحولات شعر مدرن فارسی را تابعی از متغیّر ترجمه شعر و ادبیات اروپایی میداند. با چراغ و آینه با معرفی جنبههای ادبی شخصیتهایی چون وثوق الدوله و معرفی بسیاری از سرچشمههای الهام شاعران معاصر و .... کتابی سودمند و قابل اعتناست. با این حال انتقاداتی نیز بر آن وارد است. از جمله: اختصار و جاافتادگی مطالب، لغزش در تعریف مفاهیم نظری |فلسفی، فقر تاریخیّت و تأکید بسیار بر نقش ترجمه در پیدایش ادبیات و شعر معاصر. اما انتقاد اصلی به فرضیه و تز کتاب بازمیگردد، زیرا پیش و بیش از ترجمه، بیاعتباری گفتمان سنتی بود که زمینه را برای شکلگیری شعر معاصر آماده ساخت و در این میان ترجمه تنها نقشی تثبیت گر (و نه بدعتگذار) داشت.
ميخائيل باختين از آن دست متفکراني است که هرچند در زمان حياتش شهرت چنداني نيافت، هرچه از خاموشياش ميگذرد، او و نظريه «منطق گفت وگويي اش» با اقبال فراوان و روزافزوني روبه رو ميشود، تا آنجا که برخي او را بزرگترين نظريهپرداز ادبيات در سده بيستم ميدانند (تودروف، 1377: 7). همين غناي انديشه و همخواني نظريه او با دغدغههاي انسان معاصر سبب شده است تا مورد توجه بسيار محققان حوزههاي گوناگون و به ويژه علوم انساني قرار گيرد. محققان ايراني نيز از اين قاعده مستثنا نبوده، به باختين و آراي او روي خوش نشان دادهاند و کتابها (مانند دموکراسي گفت و گويي اثر منصور انصاري) و مقالههاي بسياري را با توجه به انديشههاي اين متفکر روسي نوشتهاند. اما متاسفانه، اين توجه به آراي باختين هميشه دقيق و درست انجام نشده است، چنان که مطالعه و بررسي برخي از آخرين مقالاتي که با الهام از آراي باختين به چاپ رسيدهاند، يعني «گفت و گومندي و چندصدايي در شعر حافظ» و «چندصدايي در رمان زنان ايران» گوياي درستي اين ادعايند. هدف مقاله حاضر نيز نقد مقالات نام برده است.