سمفونی مردگان نوشته عباس معروفی رمان به مفهوم سنتی و متعارف آن نیست و در عین حال به جرگه «رمان نو» ـ یعنی نوشتن به شیوه جریان ذهن و حل شدن «من» نویسنده در متن داستان ـ تعلق ندارد. نویسنده بین رمان سنتی و رمان نو در نوسان است، گرچه گرایش او را بیشتر باید در جهت رمان نو دانست، استطاعت ـ نه استعداد ـ این گرایش در او نیست. در این رمان به رغم غنای مضون و نیزبینیهای نویسنده، مسئله حایز اهمیتی چون رابطه بین نویسنده و شخصیتهایش و رابطه بین نویسنده و خواننده مخدوش است. نویسنده در قطعاتی از کتاب سعی کرده است خود را از چند شخصیت اندک شمار رمانش رها سازد. بدین معنی که آنها خود به خود و بدون دخالت نویسنده، بی آن که وجود او به عنوان نویسنده حس شود، حاضر میشوند یا به عنوان قصهگو به درمیآیند.
این کتاب تنها یک نقد جزمی درباره آثار معروفی نیست، بلکه این کتاب بحثی است جامع در معرفی یکی از سبکهای ادبیات معاصر جهان که در میان قشر کتابخوان ایرانی ناشناخته مانده است. اما از طرفی بدون معرفی این سبک هم نمیشد چگونگی و با لایههای سمبولیک (رمزی) آثار معروفی که با محتوای ضداسلامی و ضدملی و ضدمردمی تصنیف شدهاند، روشن و آشکار نمود. آثار معروفی بدانجهت در این کتاب گنجانده شدهاند که نمونه ایرانی این سبک به شمار میروند.
رمان مدرن، رمان روانکاوانه است و ناگزیر رنگ باید در آن حضوری چشمگیر داشته باشد؛ کما اینکه «سمفونی مردگان» به عنوان نمونهای از این نوع ادبی، یک تابلوی رنگین است و کلیه شخصیتها رنگآمیزی شدهاند. این کتاب نقد و بررسی رمان «سمفونی مردگان» است که از آثار عباس معروفی میباشد.
رمان «کلیدر» یکی از چند رمان اجتماعی ادبیات معاصر ایران و از لحاظ تعداد صفحات، هنگفتترین آنهاست. بیگمان مقام این اثر در قلمرو بضاعت داستاننویسی جدید ما نمایان و بلند است و از لحاظ سبک خاص خود وضع تازهای در ادبیات ما پیش آورده است و شاید از همین جهت نوشتن درباره آن دشوار و سخنگفتن از آن دشوارتر است. در واقع اهمیت «کلیدر» در گرایش آن نسبت به مردم و زندگی و تصویر بیش و کم قابل تصوری است که از «عالم واقع»، از آدمهای بیابان و خطه بکر و ناشناخته کویر ارائه میکند. میزان آشنایی نویسنده با گوشههای زندگی مردمی که درباره آنها داستان خود را پرداخته است و شناخت او از سنتها، مثلها و کنایات عامه به هیچوجه اندک نیست. در این کتاب تحلیلی مختصر و نقد و بررسی کوتاهی از این رمان محمود دولتآبادی صورت پذیرفته است.
عشق و مرگ از مضامین اصلی و مورد علاقه هدایت هستند و به صورت نوعی برگردان تقریبا در همه آثار او تکثیر شدهاند. برای آدمهای داستانهای هدایت عشق آمیخته به درد و ملعنت و تباهی است؛ عشق پاسخی است به معنای هستی و مرگ، نجات آدمی از رنج این هستی است. در این کتاب، ابتدا مقدمهای درباره این مضامین در آثار هدایت مطرح شده و سپس داستانهایی از هدایت آورده شده است. داستانهایی که در این کتاب با مایه عشق و مرگ برگزیده شدهاند، عبارتند از: زنده به گور، آبجی خانم، مردهخورها، سه قطره خون، گرداب، داش آکل، آینه شکسته، لاله، صورتکها، چنگال، س.گ.ل.ل، زنی که مردش را گم کرد، عروسک پشت پرده، شبهای ورامین، دن ژوان کرج، بنبست، کاتیا، تجلی، تاریکخانه و فردا.