به گمان من هدایت از دنیای واقعی گریخت. در صورتی که قبول داشته باشید دنیای واقعی هم وجود دارد. دنیای واقعی همیشه مطابق میل ما در نمی‌آید. گاهی کاری آن چنان هم نمی‌شود کرد. پس باید تسلیم بود. شاید هم هیچ وقت درنیاید. خب باید گریخت؟ نمی‌گویم نباید؟ خود شما هستید که تصمیم می‌گیرد. البته باید ببینم که این خود شما یعنی چه! موضوع را قدری جدی بگیریم. هر چند می‌دانم یا نمی‌دانم جدی هست یا نیست!

منابع مشابه بیشتر ...

663b9e47e0193.jpg

نقد اندیشه میرزا آقاخان کرمانی

ر. پدیدار

جای افسوس است که ما از حیات مرحوم میرزاآقاخان کرمانی و تشبئات و عملیات سیاسی او چیز زیادی در دست نداریم جز آنچه چندین مولف از روی یکدیگر با فرق های جزئی استنساخ کرده و هیچ چیز تازه ای تتبع ننموده اند. بنابراین بهتر آن می دانیم که بجای اینکه در این تذکر سی ساله دوباره به نقل همان عبارات اکتفا کنیم به تشریح و تدقیق نظریات و افکار سیاسی و اجتماعی او داخل شده و بسیاری از مسایل را که در حق او تاریک است روشن نماییم. میرزا آقاخان از حیث سرنوشت نویسندگی خیلی شبیه به خیام است که آثارش بواسطه بغض و نفرت مخالفین متروک و بدون مطالعه آنها با تیر اتهامات به جهل و نادانی منسوب شده است. ولی همانطور که اینک پس از شش هفت قرن خیام میرود جای خود را در ادبیات و فلسفه مشرق و مغرب باز کند میرزاآقاخان هم روز به روز مشهورتذ می شود و یکی بعد از دیگری آثار و تالیفاتش به طبع میرسد و کم کم همان طبقات منوره که با او مخالف بودند مجبورند در اطراف او قلمفرسایی کنند...

65ce0c03eab66.jpg

تاریک خانه

صادق هدایت

"تاریک‌خانه" داستان کوتاهی از نویسندهٔ ایرانی، صادق هدایت است که نخستین بار در سال ۱۳۲۱ خورشیدی، همراه با هفت داستان دیگر در مجموعهٔ سگ ولگرد منتشر شد. داستان نوعی تک‌گویی است و در واقع راوی، دیدگاه‌های شخصی عزلت‌گزین را دربارهٔ مرگ و زندگی برای خواننده بیان می‌کند. راوی در یک اتومبیل مسافربری با شخصی عزلت‌گزین آشنا می‌شود و پس از توقف در شهری کوچک در سر راه، دعوت او را برای گذراندن شب در خانه‌اش می‌پذیرد. شخص عزلت‌گزین تنها زندگی می‌کند. او به راوی می‌گوید که تصمیم دارد در را به روی دنیا بسته و در اتاقی تاریک در این شهر کوچک زندگی کند. روز بعد، وقتی راوی می‌رود تا با میزبانش خداحافظی کند، او را مرده می‌یابد، در حالی که "پاهایش را توی دلش جمع کرده، به شکل بچه در زهدان مادرش درآمده و روی تخت افتاده است".

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

60b4b94a2c4c3.jpg

مثنوی، زبان معرفت (در آسیب شناسی عرفان و سودمندی حقوق)

پیمان آزاد

مردم، به جاي اين كه حقوق شهروندي خود را طلب كنند، و جلوه رستگاري خود را در زمين ببينند، از آن‌جا كه دست خود را كوتاه مي‌بينند، به دلايل رواني، تنها به فكر رستگاري در آخرت هستند، كه مقوله‌اي است بجا، ولي از گونه‌اي ديگر و بحث‌كردني در جاي خود. بنابراين، اين كتاب به آگاهي و رستگاري دنيوي توجه دارد و آن را در احقاق حقوق شهروندي همه آحاد ملت مي‌داند؛ مردمي كه براي احقاق حقوق طبيعي خود ناگزيرند كه در وهله نخست، آن‌را بفهمند و بشناسند، و ياد بگيرند، چرا كه حقوق را اول بايد به عنوان علم تعليم گرفت و آموخت. به جرئت مي‌گويم، بسياري از دانشجويان حقوق نيز كه درس خود را پايان‌‌يافته تلقي مي‌كردند، و به اصطلاح حقوق خوانده بودند، با مفهوم حقوق (جمع حق، حق به معناي باريتعالي، امر قدسي، حقيقت و...) آشنا شده‌بودند، از فلسفه حقوق اطلاع نداشتند. (حق نسبت مستقيمي با اختيار و اقتدار دارد) كه آنان نمي‌دانستند...

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی
کتاب