متناقضنما يا پارادوكس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشناييزدايي و برجستگي كلام ميشود. اين شگرد ادبي از ديرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پيشينه آن در ادبيات كلاسيك فارسي و نيز با آشنايي و توجه به ادبيات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسين شعر خود از متناقضنمايي براي برجستهسازي و ايجاد ابهام هنري كه جلب توجه مخاطب را در پي دارد، استفاده ي زيادي ميكند فروغ اين شگرد شعري را براي اهدافي هم چون معناگريزي، ايجاد بار عاطفي، بيان طنز، ريشخند و ... به كار ميگيرد. اين شيوه تاثير زيادي بر خواننده دارد و زيبايي خاصي را ميآفريند. در اين مقاله متناقضنمايي در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسي قرار گرفته است: 1) بافت زباني كه بيشتر باعث اختلال در زبان ميشود، 2) بافت موقعيت كه علاوه بر زبان، باعث آشناييزدايي در معنا و پيش فرضهاي قراردادي ذهن جمعي ميشود. نمونههايي از شعر فروغ كه با اين شيوه بياني به كار رفته، آورده شده است. اين جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگريزي و ايجاد ابهام نشانگر يكي از وجوه زيبايي شعر اوست.
شعر فروغ، شعر مفهوم است. مفهوم در عالم شعر، عرصه نامحدودی است که شاعر به قالب و شکل درمیآورد. اما از سخنان خود فروغ میتوان فهمید که در سه کتاب اول که با مفهوم محدودی که همان عشق تن باشد سروکار دارد، هنوز نمیداند که نامحدودی عرصه مفهوم، معلول درنیافتن اهمیت زبان در شعر است؛ چون این زبان است که میتواند با کاربرد هوشمندانه، صفت نامحدودیت به مفهوم ببخشد. اگر زبان یکنواخت و یکدست شد، مفهوم هم محدود و مکرر مینماید. در این کتاب به بررسی شعر فروغ پرداخته شده و این مباحث از خلال اشعار او تبیین شده است: آزادی «فردیت» از رمه، فروغ و آزادی فردیت، دنباله شورش ـ آغاز خروج واقعی، فروغ در قلمرو شعر معاصر ـ تولد دیگر، و چگونه فروغ از سه کتاب اول به تولد دیگر میرسد.
تأثیرپذیری در نقدهای ادبی چه مکتوب و چه شفاهی، به معنای تقلید آمده و بسیاری از شاعران در طول زمان، زیر بار چنین نگاهی به از روی دست همنویسی متهم شده و گاه از بین رفتهاند. این کتاب چنین عقیدهای را نمیپذیرد و با لحنی نه دانشگاهی، در کنار بررسی تأثیرپذیری، به همانندیهای شعر سهراب و فروغ میپردازد و از همین منظر نگاهی به شعر شاعران معاصرتر نیز دارد.
استاد محمدرضا شفيعي کدکني، محقق، منتقد و پژوهشگر زبان و ادبيات فارسي، از شاعران موفق و صاحب سبک نسل دوم شعر نيمايي به حساب ميآيد. او تاکنون با انتشار 12 دفتر شعري که در قالب دو مجموعه آيينهاي براي صداها و هزاره دوم آهوي کوهي به چاپ رسانده، برگي از دفتر قطور شعر معاصر را به خود اختصاص داده است. اين پژوهش ميزان اثرپذيري اشعار شفيعي را از آثار قدما مورد بررسي قرار داده است. برخي از منتقدان معتقدند که شفيعي بيشتر شعرساز ماهري است تا يک شاعر، چراکه اشعار او از مضامين، ترکيبات، واژگان و صورخيال تکراري و قدمايي پر است. يافتههاي تحقيق بيانگر اين واقعيت است که هرچند رگههاي ژرفي از سرودههاي بزرگاني چون حافظ، مولانا، سعدي، رودکي و ... و نيز نشانههايي از شعر شاعران معاصر همانند اخوان ثالث، شاملو و ... در اشعار او ديده ميشود، اما خلاقيت شفيعي در اين بين نقشي مضاعف عمل کرده، چنان که او را از ورطه تقليد صرف رهانيده است و اين انتقاد جز در مواردي نادر بر قامت اشعار او راست نميآيد.
غزل که شاخصترین نوع شعر است، همواره از آغاز به عنوان پر مخاطبترین قالب شعری در رودخانه خروشان و زلال شعر فارسی در جریان بوده، با هر موجی سازگاری داشته است و هم چنان با عمری دراز به زندگی خود ادامه میدهد و با داشتن موسیقی و تعداد ابیات مناسب و قدرت انعطافپذیری، تمام حالات شاعرانه و موضوعات شعری را بر میتابد. در این پژوهش شکلگیری غزل، اینکه چگونه اساس ماندگاری خود را بر پایههای اشعار غنایی استوار ساخته است، همچنین قدمت غنا، اشعارغنایی و کاربرد غزل به معانی گوناگون از جمله: غزل به معنی شعر ملحون، غزل به معنی تغزل و در نهایت غزل به عنوان قالب شعری، مورد بررسی قرار گرفته است.