پروین در سال ۱۲۸۵ شمسی در بیست و پنجمین روز اسفندماه پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش یوسف اعتصامی ملقب به اعتصام دفتر و اعتصام الملك نویسنده و از جمله نخستین مترجمان آثار مغرب زمین به زبان فارسی بود. پدر یوسف اعتصامی میرزا ابراهیم خان آشتیانی نیز از مستوفیان تبریز بود و فرزند را به فراگیری مقدمات علوم، ادبیات فارسی، عربی، تركی و فرانسه تشویق كرد. آنان اصلاً از اهالی آشتیان بودند. در سومین روز فروردین ماه ۱۳۲۰ شمسی شاعره نجیب، باوقار، متین، یگانه و مردم دوست، پروین اعتصامی، به بستر بیماری افتاد و در آخرین ساعات روز جمعه ۱۵ فروردین به حالت كما فرو رفت و در نخستین ساعات بامداد روز شنبه شانزدهم فروردین ۱۳۲۰ شمسی قلب پاك او از كار افتاد و تاریخ ادبیات معاصر ایران یكی از بی بدیل ترین شاعران خود را از دست داد. پروین به بیماری حصبه چشم از جهان فرو بست. کتاب حاضر پژوهشی است بر افکار و آثار پروین اعتصامی که جامعه ی ادبی و فرهنگی ایران در زمان چاپ کتاب به دلیل مطرح شدن برخی از مسائل که به زعم منتقدان نادرست و ناروا بوده است، استقبال چندانی از کتاب نکرد لکن بدیهی است که در عین ضعف در بیان برخی از مطالب، بخش هایی از کتاب نیز بسیار خوب و حائز نکات دقیق و درستی می باشد. به هر روی برای استفاده ی مخاطبان ارجمند لازم دیدیم که کتاب در دسترس قرار گیرد. این کتاب در سال 1356 توسط انتشارات روزنه منتشر شده است.
آن چه پیش رو دارید کامل ترین مجموعه ای است که در مورد پروین اعتصامی فراهم آمده است. آرا و نظرات بزرگان و کنکاش ایشان در کم و کیف اشعار، و زیر و بم روحیات پروین می تواند رهگشای بسیاری پزوهش ها در دیگر زمینه ها نیز باشد. اغلب مطالب این یادمان توسط استادانی ابراز شده است که در زندگی تحقیقی خویش، هیچ گاه اهل مداهنه و مسامحه نبوده اند و اندیشه و قلمشان به گزاف از کسی ستایش نکرده است. این، عظمت مقام ادبی و معنوی پروین است که ستایش ها و تجلیل هایی از این دست را ارمغانش ساخته است.
صادق هدایت روز ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ دو سال پیش از جنبش مشروطه ایران، در تهران خیابان کوشک بهدنیا آمد. پدربزرگش رضاقلیخان هدایت از رجال دوره ناصری و پدرش رضاقلی اعتضادالملک، رئیس مدرسه نظام بود و مادرش زیورالملک، دختر مخبرالسلطنه. دایی صادق، نصرالملک هدایت در دوران پهلوی ۱۴ بار وزیر و سناتور شد. زیورالملک، فردی تحصیلکرده بود و تمام روزنامههایی آن دوران را میخواند و مانند اکثر خانواده هدایت وابسته به فرهنگ دوره قاجار بود و از دوران پهلوی دل خوشی نداشت.صادق در ششسالگی به دبستان علمیه فرستاده شد و با پایان تحصیلات ابتدایی به مدرسه دارالفنون رفت. هدایت در ۱۵سالگی چشمدرد سختی گرفت و مجبور شد برای بهبود، شش ماه خواندن و نوشتن را کنار بگذارد. این بیماری، او را یک سال از همشاگردیهایش عقب انداخت. در سال بعد، ۱۲۹۸ شمسی هدایت را به مدرسه سنلویی فرستادند. در آنجا درسها را هم به فارسی و هم به فرانسوی تدریس میکردند. هدایت در سال ۱۳۰۴ از سنلویی فارغالتحصیل شد. صادق هدایت نوشتن را از همان دوران مدرسه آغاز کرد و در آن زمان دو جزوه «رباعیات خیام» و «انسان و حیوان» را منتشر کرد؛ رباعیات خیام را در ۱۸سالگی بهسال ۱۳۰۲ و رساله «انسان و حیوان» را که پیشنویسی شد برای اثری درباره فواید گیاهخواری، پنج سال بعد در اروپا. هدایت نخستین داستانش را در اواخر سال ۱۹۲۹ م (۱۳۰۹ ش) در پاریس نوشت و عنوان «زندهبهگور» را بر آن گذاشت. او در سال ۱۹۳۱ م (۱۳۱۰ ش) داستان «سایه مغول» را در مجموعه «انیران» و یک سال بعد ۱۳۱۱ ش مجموعه «سه قطره خون» شامل ۱۱ داستان را انتشار داد. سال ۱۹۳۳ م (۱۳۱۲ ش) داستان «علویهخانم» را که سرشار از توصیفها و محاورههای محلی و معمولی است، چاپ کرد. هدایت علاوه بر داستان نویسی، پژوهش نیز می کرد و کاوش هایش در فولکور فارسی شهرتی همسنگ داستان هایش برایش به ارمغان آورد. احاطه اش بر ادبیات کلاسیک فارسی نیز از جمله در پژوهش هایش درباره خیام و نقد های ادبی اش نیک پیداست.
بخش اول این کتاب تحلیلی است از اوضاع ایران و حوادث نیمه اول سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در رابطه با مرحوم مجدالملک و قسمت دوم، تصحیح کتاب انتقادی او با عنوان «رساله مجدیه» یا «کشف الغرائب». این رساله را زندهیاد سعید نفیسی بزرگترین شاهکار نثر فارسی در قرن سیزدهم میداند. اهمیت دیگر آن از لحاظ تاریخی به اندازه ای است که از این روشنتر آیینهای برای نشان دادن عصر و زمانهای که این کتاب معرف آن است، نمیتوان یافت و از هر حیث باید آن را معتبرترین سند و راستگوترین گواه وقایع و اوضاع آن روزگار دانست.