قاسم غنی (زادهٔ ۱۲۷۲-۱۳۳۱) پزشک و ادیب و نویسندهٔ ایرانی و مسلط به زبانهای فرانسه، انگلیسی و عربی بود. وی با محمد قزوینی در تصحیح دیوان حافظ و با محمدعلی فروغی در تصحیح رباعیات خیام همکاری کرد. مجموعه یادداشتهای او در سیزده جلد به کوشش فرزندش منتشر شدهاست. کتاب پیش رو که به همت دکتر سیروس غنی و دکتر سید حسن امین تدوین گشته است در دو بخش با عناوین نامه هائی که برای اولین بار به چاپ می رسد و نامه های چاپ شده تنظیم گشته است. بخش نخست از مکاتبات با عبدالحسین دهقان و عباسقلی گلشائیان و بخش دوم از نامه های پراکنده به اشخاصی چون دکتر محمود افشار، دکتر محمد مصدق، کلنل علینقی وزیری، سید محمدعلی جمالزاده و حسین شکوه، دکتر حسینفلی قزل ایاغ ، محمود فرخ سیستانی و ... تشکیل می شود که نامه های اخیر، پیش از این در مجلدات مختلف "یادداشت های دکتر قاسم غنی" منتشر شده بودند. این نامه ها اضافه بر فوائد ادبی و اطلاعات تاریخی نمودار هنر نامه نگاری است که در شرف از میان رفتن است.
عبدالرحمن فرامرزی ؛ روزنامهنگار و سیاستمرد ایران. عبدالرحمن فرامرزی، نویسنده معاصر و استاد دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری و مدتی سردبیر روزنامه کیهان بود. او به همراه برادر بزرگ خود احمد فرامرزی چند دوره وکیل مجلس شورای ملی بود. نامههای اعتراضی او در کیهان در مورد غائله آذربایجان خطاب به جعفر پیشهوری در کتابی به نام «استاد فرامرزی و قضیه آذربایجان» گردآوری و منتشر شدهاست. او به ویژه در مجلس هفدهم که اکثریت آن و دولت در اختیار جبهه ملی بود، در فراکسیون اقلیت به مخالفت با دکتر مصدق پرداخت. در هنگام تصویب اعتبارنامه اش در خرداد ۱۳۳۱ شدیدترین حمله را از طرف ابوالحسن حائری زاده پذیرا شد. حائری زاده او را به همکاری را دیکتاتوری رضاشاه و سانسورچی شهربانی بودن و همچنین قاچاق در بنادر جنوب متهم کرد. با اینحال اعتبارنامه او با تنها یک رای مخالف، به تصویب رسید. حائری زاده هرگز آنزمان تصور نمیکرد که به فاصله چند ماه مجبور میشود در کنار اقلیت مجلس که خودش آنها را فاسد و درباری و انگلیسی میخواند، بنشیند، تا بتواند با خطر بزرگتر که به زعم او دیکتاتوری مصدق بود، مبارزه کند. اوج این درگیریها در هنگام انتخابات هیئت رئیسه مجلس در تیرماه ۱۳۳۲ بود که جداشدگان از جبهه ملی در ائتلاف با نمایندگان مخالف دولت، تلاش کردند آیت الله کاشانی را بار دیگر به ریاست مجلس برگزینند. حال آنکه نظر مصدق بر انتخاب دکتر عبدالله معظمی بود. با پیروزی شکننده جبهه ملی و انتخاب دکتر معظمی، عبدالرحمن فرامرزی در خطابهای بر جایگاه مجلس تاکید کرده و به انتقاد از رویه عوامگرایانه مصدق پرداخت. مجلس بزرگترین جلسه مملکت است بزرگترین محفل مملکت است این است که رئیس مجلس هم بزرگترین رئیس جلسه مملکت است وچون مجلس نماینده ملت است پس میشود گفت رئیس مجلس رئیس ملت است این که گفتم مجلس نماینده ملت است برای اینکه رفع این غلطی را بکنم که در ایران رایج است که میگویند ملت چه میگوید ملت یعنی مجلس شورای ملی که نماینده ۲۰ میلیون جمعیت است ملت عبارت از ۵ هزار نفر یا پنجاه هزار نفر که در یکجا اجتماع میکنند نیست. اگر باشد (نمیخواهم توهین به یک ایلی بکنم) مثلاً ترکمنهای سابق که شاید ۵۰۰ هزار نفر بودهاند و راه میزدند کار آنها بجا بوده برای اینکه ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بودهاند در تمام دنیا ملت در انتخابات آنها دخالت کردهاند بهاینجهت در تمام دنیا رئیس مجلس از حیث معنی محترمترین فردش است حتی در انگلستان من خودم بودم که وقتی نمایندگان مجلس انگلیس که معروف است انگلستان مادر دمکراسی دنیا است یک خطی دارد در مجلس که هر نماینده وقتی که میآید توی مجلس به رئیس تعظیم میکند وقتی هم میرود بیرون تعظیم میکند و در واقع تعظیم میکند به این مقامی که فداکاریها کرده و خونها داده تا آنرا پیدا کرده... مقصودم این است که ما نظرمان همین است که احترام مقام ریاست و احترام مجلس را نگه بداریم و از رئیس هم انتظار داریم که بهمان اندازه احترام مجلس را نگه بدارد و فقط یک نکته را تذکرمیدهم، در آن روزی که بین دو نفر از آقایان نمایندگان دعواشد حرف شد خیلی تکیه کردند روی اینکه فلان نماینده توهین کرده ولی اشاره نکردند که تماشاچیها با فحش مجلس را به لرزه درآوردند در تمام دنیا وکلا به همدیگر توهین میکنند به همدیگر میپرند اصلاً در بعضی مجالس هست که گوجهفرنگی بهم میاندازند تخممرغی که تویش آرد کردهاند بهم میاندازند اما تماشاچی به هیچوجه حق ندارد که وکیل را مورد توهین قراربدهد برای اینکه وکیل کیست؟ وکیل یک آدم است بنده اگر بدانم اینها به من فحش میدهند وقتی رفتم جلوی مجلس به من فحش میدهند یا کتک میزنند من نه حرف میزنم نه رای میدهم مرض هم ندارم این کار را بکنم این وظیفه جنابعالی است که حیثیت مجلس را از این بابت نگه دارید جناب آقای دکتر معظمی من اجباری ندارم به آن کسی که فلان چاقوکش دلش میخواهد، رای بدهم من اجبار دارم به آن کسی رای بدهم که به آن معتقد هستم اگر بناباشد که چاقوکش او مرا بزند پس آزادی رای و احترام مجلس و مصونیت وکیل کجا رفته؟
جلد هشتم از نامواره دکتر محمود افشار دربرگیرنده بیست و پنج مقاله است که توسط دکتر محمود افشار گردآوری و به کوشش کریم اصفهانیان در سال 1373 منتشر شده است.
کتاب متضمن چهل مقاله در حوزه ادبیات، تاریخ، فرهنگ فارسی، علوم، طب و مانند آن است که به اهتمام دایرهالمعارف ایرانشناسی فراهم آمده است .در بخش ضمیمه نیز گفت و گویی با پروفسور سید حسن امین درباره فعالیت علمی وی و چگونگی تدوین دایرهالمعارف ایرانشناسی، صورت گرفته است .برخی از مقالات این مجموعه عبارتاند از" :لزوم بررسی ادبیات امروز ایران/ محمد استعلامی"، "آینده جهان/ کاظم امیدوار"و "نقدی بر فهرست فارسی (ایرج افشار)/ سید حسن امین"، "نکتهای از تاریخ بیهقی/ باستانی پاریزی"، "خواجوی کرمانی/ حسین بهزادی اندوهجردی"، "نقش اندیشه در هویت ایران/ محمد پارسا"، "شعر جاودانی/ مهدی حمیدی شیرازی"، "بداهه نوازی/ همایون خرم"، "تاثیر تمدن ایران در عرب و اسلام/ عباس خلیلی"، "آذربایجان بخشی از ایران است/ عنایتالله رضا"، "شعر در آثار بازمانده زبان فارسی باستان/ جمال رضایی"، "کیفیت تحولات ابدی/ ضیاءالدین سجادی"، "آرتروز/ محمد فرجاد"، "جرمشناسی/ مهدی کینیا"، "قلمرو طنز/ جواد مجابی "و "خط، کتیبه و مجسمه/ رکنالدین همایون فرخ ."
از میان انبوه آثار و تصنیفات ملاصدرا "مشاعر" علیرغم کوچکی حجم از سودمندترین آثار اوست و در حقیقت بهترین اثری است که در مباحث وجود و هستی شناسی از ملاصدرا بجای مانده است و از همین نظر از دیرباز مورد توجه و اقبال خاص اهل فضل بوده است و شرح و تفسیر بسیار پیرامون آن نوشته شده است. متن مشاعر محتوی بریک دیباچه و دو بخش عمده است و هر موقف مشتمل است بر چند فصل که ملاصدرا آن را "مشعر" نامیده پس هم از جهت ظاهر و هم از جهت معنی این اثر را مشاعر نام گذاشته است. این کتاب مشتمل است بر مباحث وجود، اثبات اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت، اثبات صانع، صفات و آثار حق تعالی، و بیان حدوث زمانی و حرکت جوهریه.