1. هنر در اصل شیوه انجام کاری را میگفتند. اما استعمال این کلمه در این مفهوم عام دیگر متروک شده است. 2. رفته رفته هنر به معنائی اخص استعمال شد و مقصود از آن شیوههای انجام کاری بود که از اراده آدمی دخیل باشد و نیز از معنای آن چنین بر میآید که برای رسیدن به مقصود بیش از یک راه وجود دارد و شرط رسیدن به چنین مقصودی آمادگی قبلی، ورزیدگی و دقت فاعل است. طب را هنر میدانستند و به همین قیاس شکار و سواری و مباحثه و آئین سلوک را. هنر راه رفتن، نفس کشیدن و حتی سکوت هم وجود دارد.
کتاب «انقلاب چین و مسائل ادبیات و هنر» که چندی پیش نشر یافت، اثر جالب و آموزندهای برای توضیح مسائل هنری بشمار میرود. این کتاب مجموعه شامل چهار خطابه به عناوین ذیل است: 1. جنک آزادی بخش تودهای و مسائل مربوط با ادبیات و هنر ـ از چوئن لای2. مبارزه برای ادبیات چین نو ـ از کوموزو 3. ادبیات در مناطق تسلط کومین تانک ـ از مانوتون 4. ادبیات نوین تودهای ـ از چویانک.
این فرهنگ مشتمل بر بیش از 2000واژه و اصطلاح هنری درباره مقولاتی چون نقاشی، مجسمهسازی، معماری، هنرهای تزئینی، گرافیک و عکاسی است .فرهنگ حاضر به ترتیب حروف الفبای فارسی مرتب شده و ذیل هر مدخل آن این اطلاعات فراهم آمده است : معادل انگلیسی، شرح مختصری از واژه، تصویر، ارجاع و مکان جغرافیایی واژه . در صفحات پایانی، نمایه الفبای انگلیسی همراه با معادل فارسی به چاپ رسیده است ...