در بدو امر به نظر میرسد که انگیزههای دینی سهم ناچیزی در شکلگیری اندیشه و به تبع آن، شعر سهراب سپهری داشته باشند، به ویژه که میدانیم او از گرایشهای دینی دوران نوجوانیاش به شوخی سنگین محیط با خود یاد میکند و خیلی زود خود را از تاثیرات مذهبی میرهاند: «من سالها نماز خواندهام. بزرگترها میخواندند من هم میخواندم ... مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم، بی آن که خدایی داشته باشم» سهراب از فرایند بینیازی خود از مذهب، که با طریق شک در مبانی دینی ایجاد میگردد در منظومه «صدای پای آب» توصیفی کوتاه و گذارا کرده است.
در این اثر، نگرش و دیدگاههای سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته، بررسی شده است .برای این منظور، نگارنده شعر ((مسافر)) سهراب سپهری را برگزیده، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیانهای فکری و معرفتهای عرفانی، روان شناختی و تاریخی آن را بیان میکند .در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی، منظومه ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) انتخاب و بعد از بازخوانی، ساختار آن شروع و بیان شده است.
یکی از شیوههای ابراز نظر در مورد قدرت و نظام سیاسی در دوره پهلوی دوم، سرودن شعر بود. از آنجایی که اختناق حاکم بر جامعه اجازه اعتراض و اظهارنظر صریح را نمیداد، بسیاری از افراد با استفاده از صنایع ادبی، چون کنایه، ایهام و ... در قالب شعر مخالفت خویش را با وضعیت موجود اعلام میکردند. از طرف دیگر تعدادی از طرفداران رژیم پهلوی نیز به وسیله شعر به تعریف از این رژیم میپرداختند. این کتاب اشعار مخالفین و موافقین رژیم پهلوی را با توجه به مبانی فکری آنها مطرح کرده و مضامین و معانی هرکدام را مورد بحث قرار داده است.
شرح و تفسير مثنوي جلالالدين محمد مولوي سابقهاي ديرين دارد، اما نکته حائز اهميت در شيوه شرح اين تفاسير، گرايش عرفاني آنها در توضيح محتوايي ابيات است. در شيوه تفسيري که براي تحليل يکي از مشکلات مثنوي در اين مقاله به کار گرفته شده است، کوشيدهايم تا حوزه معاني ابيات را از ميان مباحث برون متني نظير مباحث و مسائل عرفاني، به الفاظ آن محدود و مدلل سازيم. در اين شيوه، مبناي معنايابي در شعر توجه به صنايع ادبي و آرايههاي زباني آن است. اين شيوه را براي به چالشکشيدن اين پيش فرض رايج در ميان مثنوي پژوهان که لفظ و صورت در برابر انديشه بلند مولانا بیاعتبار و بيارزش است، «شرح صوري» ناميدهايم. در اين شيوه بيش از هر چيز زبان مثنوي و شاعرانگي مولانا معيار شرح و توضيح ابيات قرار ميگيرد؛ معياري که در فهم بهتر عرفان مولانا نيز ميتواند تاثير بسزائي داشته باشد.