در دهههای اخیر بسیاری از نویسندگان ایرانی از شیوه نگارش متن ـ روایت استفاده کردهاند. تلاش برای یافتن پاسخی ساده و کوتاه برای توضیح این امر بیهوده است. نگاهی به مواد داستانی این آثار نشان میدهد که برخیشان میتونند تلاشهایی برای ایجاد فضایی برای تاریخ و صدایی فردی در کنار تلاش برای بازسازی تاریخ جمعی قلمداد شوند؛ گروهی به دنبال توصیف مستقیم هویت سیاسی و اجتماعیاند و برخی دیگر در مقوله خود زندگینامهنویسی قرار میگیرند ... اما در این میان آثاری هم وجود دارند که با وجود قرابتشان با گونههای اشارهشده، به دلیل تمرکزشان بر آنچه که من با نظر به اندیشه هانری لوفور و پس از او «وضعیتگرایان»، تأکید بر «زندگی روزمره» نامیدهام، در دسته خاصی قرار میگیرند. این آثار تحت این عنوان دستهبندی شدهاند.
داستان در مورد دختری جوان به نام گلناز است که عاشق پسری به نام سرور میشود ولی پدرش به دلیل مشکل مالیاش او را مجبور میکند که با یک بازاری پیر به نام مشهدی عباد ازدواج کند….
عباس یمینی شریف نویسنده و شاعر کودکان کتاب دو کدخدا را که به نثر است برای کودکان به رشته تحریر در آورده و در سال 1329 توسط شرکت چاپ رنگین منتشر شده است
در این کتاب تلاش بر آن بوده تا بر دو نکته مشخص تأکید شود: تأکید بر وجوهی که تکامل ادبی ادبیات داستانی مدرن ایران را از نگرشی که چندان مورد اقبال مورخان نبوده است، توضیح میدهد. به وجود آوردن بستر و پسزمینهای برای مفاهیمی که در قسمتهای مختلف این کتاب در خصوص برخی از آثار دو دهه اخیر مورد استفاده قرار گرفته است.