5839f61d5f8ba.PNG

رنگ‌های آبی و قهوه‌ای دلگیر اما پر از زندگی درباره شعر، انسان و دوست‌داشتن؛ نگاهی مختصر به دو مجموعه شعر قرائت دوم من تویی و سهم من همیشه دلتنگی‌ست سروده منصور بنی مجیدی

آنچه واقعا انسانی‌ست بی‌وقفه دوست‌داشتن است و شاعر بین بودن و انسان بودن، انسان را انتخاب کرده است و به همین خاطر هرگز آنچه که می‌گوید نمی‌گذرد. آنچه واقعاً انسانی است هرگز نمی‌گذرد، اما چه چیزی واقعاً انسانی است و حضوری که چنین انسانیتی را بر دوش می‌کشد چه کاری را قرار است انجام بدهد؟ البته پرداختن به این چنین موضوعاتی مانند راه رفتن بر لبه چاقویی است که از یک سو هر لحظه ممکن است ما را در ورطه طرح تمام اسطوره اخلاق و تعریف‌های کلی و کلیشه‌ای بغلتاند و منجر به تعصب و شرایطی خشک و صلبی شود و از سوی دیگر به واسطه برخوردی سرسری و نادیده گرفتن عمق و شدت کارکرد آن حتا در جزئی‌ترین ارکان زیستن ما را دچار نوعی انحراف و کج‌فهمی در درک پیرامونمان و تجزیه تحلیل موقعیت و روابطمان در قبال خود و دیگران کند. این چنین ناواردی هم چه بسا که نگرانی همیایی سوی اول را برای ما به ارمغان بیاورد.

منابع مشابه بیشتر ...

66152928ad549.jpg

آگاهی

محمدجعفر مصفا

به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.

65d5fb9ea3b87.jpg

فلسفه و فرهنگ

ارنست کانسیرر

طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58c059be8d27c.PNG

چرا شاملو اسطوره نیست؟ (شاملو شاعر باغ آینه‌ها با دوست داشتن و زیستن)

داریوش معمار

اسطوره‌ها طبیعت زندگی هستند و طبیعت زندگی هرگز تن به اسطور‌ه‌شده نمی‌دهد بلکه تغییر و متحول شدن را می‌پسندد و البته همیشه نزدیک بودن را آیا شاملو می‌خواست مبدل به اسطوره ادبیات فارسی شود؟چه سوال و هم‌برانگیز و شاید مشکلی! چه کسی نمی‌خواهد مبدل به اسطوره شود، از آن دست که الاهگان و خدایان و قهرمانان افسانه‌ها؟ آن کس شاعر است. شاعر نمی‌خواهد اسطوره باشد یا از او اسطوره بسازند. زیرا آن چه که او را به نوشتن وا می‌دارد، آن چه که شعرهای شاعر از دل آن می‌جوشد یعنی زبان چیزی فراتر از اسطوره است و شاعر این را می‌داند که چنین فرازی را نباید به اسطوره باخت. شاملو در ابتدای گفتگویی که با ناصر حریری دارد وقتی حریری از او در مورد تعریف شعر می‌پرسد جواب می‌دهد چه طور می‌توان تعریفی از شعر عنوان کرد که اثیر اخسیکتی، خیام و سوزنی سمرقندی و صائب تبریزی و محمدعلی افراشته و عارف قزوینی و فریدون توللی و مهدی حمیدی و اخوان و نیما را یک جا شاعر معرفی کند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
58b273522d6d0.PNG

هرمز، مسافر نرگس‌ها؛ برخورد با متافیزیکی شدن خلاقیت در بستر متحول متافیزیکی خلاق

داریوش معمار

بارها و بارها در مخالف و یا تاکید برکارکرد و حضور فعال متافیزیک به عنوان جوهره اصلی خلاقیت در هنگام پدید آمدن یک اثر ادبی و خصوصا شعر، در نقدها و نوشته‌ها و سخنرانی‌های متعدد چیزهایی خوانده و شنیده‌ایم اما شاید به واقع آن چه که ما با عنوان متافیزیک رد یا تایید کرده‌ایم ارتباط اندکی با چیزی داشته باشد که با این عنوان در ادبیاتی فارغ از ارزش‌گذاری‌های اخلاقی ـ خوب و بد گزین ـ رخ می‌دهد. البته در این نوشته با توجه به بستری که قرار است پیگیری شود قصد ندارم به دلایل متعدد واقع شدن اشتباهی بپردازم بلکه با در نظر گرفتن نتایج حاصل از مرتفع‌شدن این سوءتفاهم و دقیق‌تر گردیدن در آن، قصد دارم وارد جهان شعر هرمز علیپور در مجموعه نرگس فردا شوم.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله