در مقاله حاضر با برگزیدن یازده فیلمنامه و نمایشنامه از آثار محسن مخملباف به بررسی 120 جمله نشاندار حاصل از عملکرد دو فرایند مبتداسازی و مجهولسازی پرداختهایم. در این پژوهش بر آن است تا شأن اطلاعی عنصر پیشایند شده در هر یک از این دو فرایند تعیین گردد. همچنین نقش اطلاعی دو فرایند مذکور در بافت زبانی خود بر اساس انواع ساخت اطلاع کانونی و نیز عوامل مؤثر در تعیین اطلاعی دو فرایند فوق مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر حاکی از آن است که بسامد وقوع سازههای پیشایند شده که حاوی شأن اطلاعی [+ نو] هستند، بالا است. از سوی دیگر وقوع دو فرایند مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر حاکی از آن است که بساند وقوع سازههای پیشاینده شده که حاوی شأن اطلاعی [+ نو] هستند، بالا است. از سوی دیگر وقوع دو فرایند مذکور تابع سه نوع ساخت اطلاع کانونی از فبیل ساخت جمله ـ کانونی، گزاره ـ کانونی و موضوع ـ کانونی میباشند. وضعیت شناختی و گفتمانی موجودیتهای کلامی و نیز اهمیت موضوعی آنها میتواند بساند وقوع هر یک از انواع ساختهای اطلاع کانونی و نیز چگونگی کد گذاری آنها را در سطح نحوی جمله تحت تأثیر قرار دهد. همچنین یافتهها نشان میدهند که از جمله عوامل مؤثر در تعیین نقش اطلاعی دو فرایند مبتداسازی و مجهولسازی عبارتند از: آشنایی فرضی گوینده و با ذهنیت و دانش پیش انگارهای شنونده، در نظر گرفتن شرایط بافتی (زبانی یا غیرزبانی) دخیل در کاربرد جملات از جمله معرفگی و ارجاع.
در اين مقاله درصدد هستيم كه تنوع در ترتيب واژگاني در زبانهاي فارسي، عربي، و انگليسي را در چهارچوب نظريه حاكميت و مرجع گزيني تبيين نماييم و نشان دهيم كه برخي از تنوعات زباني حاصل فرآيندهاي كلامي مانند مبتداسازي در انگليسي و قلب نحوي در زبان فارسي و عربي است. ما به ويژه به تفاوت اين دو فرآيند كه اولي مربوط به زبانهاي مطبق مانند انگليسي است و دومي مربوط به زبانهاي مسطح مانند عربي و فارسي است، تاكيد نهادهايم و بر اساس نظريه «سايتو 1982» زبانهاي فارسي و عربي را در پيمانه آوايي مسطح و در رساخت مطبق فرض نموده اين. آنگاه براساس نظريه «زير مجموعه برويك 1982» چنين فرض كردهايم كه ژ- ساخت در زبانهاي مذكور به صورت svo است و در ر- ساخت ميتواند به صورت svo يا sov ظاهر گردد. در نتيجه تنوع در ترتيب واژگاني حاصل دو گونه فرآيند است كه يكي حركت گروه اسمي است كه ميان ر- ساخت و پيمانه آوايي عمل ميكند و عملكرد اين گشتاور اختياري است و ديگري حركت هسته است كه ميان ژ- ساخت و ر- ساخت عمل ميكند و عملكرد آن اجباري است.
در این مقاله در بند 1 به معرفی و نقد تحلیل دبیر مقدم میپردازیم از آنچه وی آن را مبتدا در جملات بنیادی یا جملات ساده میخواند که حاصل حرکت نیست. در بند 2. به بررسی تحلیل ایشان از مبتدا در ساختهای حاصل از حرکت خواهیم پرداخت و مبتداسازی در ساختهای غیرارتقایی، ساختهای ارتقایی و تطابق نداشتن فاعل ارتقا یافته و فعل جمله ارتقایی را بررسی خواهیم کرد. در آن بند، نشان خواهیم داد که تلقی جابهجایی در ساختهای ارتقایی، به عنوان مبتداسازی، قادر به توصیف رفتار نحوی متفاوت عناصر جابهجا شده در ساختهای ارتقایی و تعلیل رفتار نحوی متفاوت عناصر جابهجاشده در ساخت غیرارتقایی و ارتقایی نیست.
کتاب حاضر دربرگیرنده نظریهها و شیوههای ترجمه است برای استفاده در درس اصول و مبانی نظری ترجمه از سید علی میرعمادی و توسط انتشارات سمت در سال 1384 منتشر شده است
حذف به قرینه و مطالعه و بررسی در عملکرد آن به مواردی مربوط میشود گه یک سازه بنا بر دلایل کارکردی، معنایی ویا ساختاری و با توجه به قرینههای سازهای محذوف میگردد. سخن کاوان و کاربردگرایان حذف سازهها را در قالب بافت قابل توجیه میدانند و به دنبال آن هستند که علت حذف آن را به شیوهای توصیف کنند. دستورنویسان سنتگرا نیز به تجزیه و تحلیل سطحی از عناصر محذوف میپردازند و «درک» را عامل اساسی در حشریبودن برخی از عناصر میدانند (دیوید کریستال، 1985، ص 107). از سوی دیگر زبانشناسان به بررسی محدودیتهایی که حذف به قرینه را مانع و یا ترغیب مینمایند میپردازند. با وجود این، در گذشته تعمق و تامل در قواعدی که بر این پدیده زبانشناختی ناظر است کمتر مورد توجه بوده است.