نوروز از کهنترین جشنها و آیین‌های ایرانی است که تا به روزگار ما، با فرهمندی و شکوه بسیار، بر پای داشته می‌شود، و در میانه جشن‌های بسیاری که در ایران کهن گرامی داشته می‌شده است، دیرپاترین است. نوروز در میان جشنها و آیین‌هایی بشکوه چون: مهرگان، سده، بهمنگان، تیرگان که امروز دیگر با فرّ و فروغ دیرینه برگزاز نمی‌شوند، چونان بزرگترین و گرامی‌ترین جشن ایرانی، در آغاز هر سال نو، بآیین برگزار می‌گردد؛ و جشن ملی و همگانی ما، ایرانیان شمرده می‌آید. واژه نوروز، بدان سان که ناگفته پیداست به معنی روز نو است. این نام پهلوی نوک روچ بوده است؛ و در همین ساخت پهلوی، به زبان تازی برده شده است و «نوکروز» گردیده است. سخنور ایرانی تازی‌سرای، بونواس اهوازی، در یکی از پارسی‌های (فارسیاب) خود، این واژه را بدین به کار برده است.

منابع مشابه بیشتر ...

662e578f6d4b6.jpg

قصه در قلمرو ادبیات شفاهی

محسن میهن‌دوست

ادبیات شفاهی ادبیاتی است که به دفتر نیامده و در سینه و یاد و حافظه هر ملتی وجود دارد. به گمان از زمانی که بشر برابر طبیعت قرار گرفت و خود را چیزی جز آن اما در آن دید ادبیات شفاهی پیدایی یافت. به عبارت دیگر ادبیات شفاهی از زمانی که انسان به گپ درآمد و زبان رابط او با جهان بیرونی و درونی اش شد، از مغز به مغز و از سینه به سینه، به امروز رسید. سرایندگان و گویندگان بیشتر و پیشتر گمنام بوده اند، و شک نیست که ادبیات شفاهی مثلا قصه حاصل تخیل و تمنییات گروهی است که گاه در تحت اوضاع و احوال همسان و گاه ناهمگون بزیسته اند...

6519922e70643.jpg

نوروز جمشیدی

منوچهر جمالی

همه نیازها و سودهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ما، ریشه در این مایه های فرهنگی دارند. و وارونه پنداشت آنها، فرهنگ ما رونوشت تاریخ ما نیست. پیشینه فرهنگی، غیر از سنت فرهنگی است. چه بسا فرهنگ، علیرغم تاریخ، بالیده است. اسطوره های مردمی ما، فرهنگ بسیار عالی علیرغم تاریخ سیاسی و دینی و نظامی ما فراهم آورده است. فرهنگ سیاسی ما را، حکومتمداران فراهم نیاورده اند، بلکه مردم ما، همان مردمی که اکنون از پژوهندگان و روشنفکران، بخود رها ساخته شده اند. و نوروز جمشیدی نیز، یکی از بزرگترین ستونهای این بنای فرهنگ سیاسی است...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

654b6c4f6cb98.jpg

سوزن عیسی (گزارش چامه ترسایی از فضل الدین بدیل خاقانی شروانی)

میرجلال الدین کزازی

"چامه‌ی ترسایی" یکی از شگرف‌ترین چامه‌ها در دیوان خاقانی است. وی این چامه را در سالیان پنجاه از زندگانی خویش در زندان سروده است. چامه‌سرای بزرگ، آن‌گاه که به سومین سفر خویش به آهنگ دیدار از کعبه دست یازید، به خشم "شروانشاه" دچار آمد و دربند افتاد. در این اوان، بزرگ‌زاده‌ای از بیزانس، که "آندرونیکوس کومننوس" نام داشت و شروانشاه را در پیکار با روسیان یاری داده بود، به شروان آمد. خاقانی زمان را نیک شایسته دید، خواست که به پایمردی و یاری این بزرگ‌زاده‌ی ترسا، شروانشاه را بر خویش بر سر مهر آورد؛ سپس بند چامه‌ای شگفت را سرود که "قصیده‌ی ترسائیه" خوانده شده است، و در فرجام آن، آندرونیکوس کومننوس را ستود. به پاس ترسا کیشی ستوده، زبان‌آور شروانی در این چامه پهنه‌ای فراخ یافته است تا به نشان دادن دانش گسترده‌ی خویش از آیین و فرهنگ ترسایان، تیز و تفت و توانا، به هر سوی بتازد؛ و شوخ و شگفتی کار، طرحی نوآیین و دیگرگون در سخن دراندازد. کتاب "سوزن عیسی" در سه بخش واژه‌شناسی، زیباشناسی، و ژرفاشناسی نوشته شده است و هر بیت چامه در آن از این سه دید، و هرگاه که نیاز نبوده است، تنها از دو دید نخستین کاویده شده است.

نظم/شعر کلاسیک/دیوان
کتاب
653fc3765ea59.jpg

سراچه آوا و رنگ: خاقانی‌شناسی

میرجلال الدین کزازی

کتاب «سراچه آوا و رنگ» گزیده ای است از قصاید، غزلها، قطعه ها و رباعیات خاقانی شروانی که به همراه درآمدی در شیوه سخن خاقانی و زندگی او، به انتخاب و شرح دکتر میرجلا ل الدین کزّازی فراهم آمده است. انتخاب و گزینش اشعار به گونه ای بوده که مخاطبان را با فضا و دنیای شعر خاقانی آشنا کند. در شرح ابیات، شیوه های بلاغی و نکات زیبایی شناختی، ریشه شناسی، واژه شناسی، باورشناسی، نمادشناسی، زبان شناسی تطبیقی و سبک شناسی مورد توجه بوده است.

نظم/شعر کلاسیک
کتاب