منظومه »ایکور» اثر گاوین بنتاک، شاعر انگلیسی، با ترجمه احمد میرعلایی در مجلات زندهرود و مفید و همچنین در سال 82 به شکل کتاب توسط نشر یوشیج منتشر شده است. شعر، با روای جمعی «ما» آغاز میشود و سپس از زبان ایکاروس تا پایان ادامه مییابد به نحوی که گاه خطاب شخصی و نمایشی و گاه گزارشی است. گزارشها از درون و بیرون ایکاروس صورت میگیرد و خطابها بیشتر خطاب به خود است و به این ترتیب زاویه دید، از خودگویی و تکگویی درونی تا تکگویی نمایشی، به تناوب در تغییر است اما به صورت سادهتر میتوان گفت بعد از بخش اول، مونولوگی است از ایکاروس فرزند ددالوس در هنگام سقوط به زمین. شعر از آن نظر اهمیت دارد که بر پایه یک اسطوره آشنا بنا شده است و از شیوه روایتی برخوردار است که ظاهری بسیار ساده و جذاب دارد و از این نظر آن را در میان اشعار اسطورهای دیگر برجسته میسازد.
خروس جنگی بیمانند: دربارهٔ زندگی و هنر هوشنگ ایرانی کتابی است شامل مقالاتی در مورد هوشنگ ایرانی، شاعر نوگرای دههٔ ۱۳۳۰ که به زندگی و آثار او میپردازد. این کتاب با معرفی هوشنگ ایرانی و بررسی اجمالی مختصات سرودههای او آغاز میشود. سپس سرودههای او شامل مجموعههای بنفش تند بر خاکستری، خاکستری، شعلهای پرده را برگرفت و ابلیس به درون آمد و اکنون به تو میاندیشم، به توها میاندیشم به چاپ میرسد. در بخش بعدی کتاب، چند نوشتهٔ پراکنده، نقد و ترجمه از هوشنگ ایرانی با عناوینی از این دست به چاپ رسیدهاست: «شناخت نوی، فرمالیسم»، «بررسی، هنر نو»، «انتقاد نیما یوشیج: پیشگفتار آخرین نبرد»، «نالههایی از زندان ریدینگ» از اسکار وایلد و «شب برای بیداران»
اکتاویو پاز شاعر، مقالهنویس، سیاستمدار، مباحثهگر سیاسی، سردبیر، مترجم و متفکر بزرگ مکزیکی طی پنجاه سال فعالیت ادبی و فرهنگی و اجتماعی خویش درهای مدرنیته را به روی زبان اسپانیایی گشود؛ او نقشی مهم در رساندن فرهنگ آمریکای لاتین به سطحی جهانی داشت و بهشایستگی در سال 1990 برنده جایزه نوبل شد. این کتاب که میتواند گشاینده باب آشنایی با او باشد، از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش نخست زندگینامه ادبی فشردهای از اوست که فعالیتهای عمده فرهنگی پنجاهساله او و چگونگی شکلگیری مهمترین آثارش را گزارش میدهد. در بخش دوم شعرهایی از او از یک متن دوزبانه انگلیسی ـ اسپانیولی برگزیده و به فارسی ترجمه شدهاند.
آن چه نه چندان شاخص شعر فارسی بعد از توهم شکست روایت به طور کامل از دست داد همان است که انگلیسی زبانها به Paraphrase میگویند و آن «متن منثور باز گفته شعر است که تنها دارای زبده عقاید و موضوع شعر به زبان روایتگر (نه شاعر) است یعنی یک روایت ساده از شعر به نثر است ـ هنگامی که چکیده مفاهیم شعر را به نثر بنویسیم» اما گاه شاعران تکنیکهای داستان را در شعر به کار میگیرند، همچنان که تکنیکهای نمایش و سینما را. و بررسی این تکنیکها چیزی غیر از مورد بالاست که البته نمیتواند بینیاز از آن باشد. این مقاله بر آن است تا کتاب «در آستانه» احمد شاملو را از همین زاویه باز بیند. شاملو شاعر مدرن ایرانی در یکی دو دهه اخیر همواره از رف بخشی از هموطنان خود به خاطر استفاده فراوان از ضمیر من و زاویه دید اول شخص مورد مؤاخذه قرار گرفته است؛ چیزی که در داستان شاید بیش از حد نیاز تبلیغ میشود.