در دانشنامه هنر اکسفورد پستمدرنیسم چنین تعریف شده است: «واژهایست مربوط به اواسط دهه 70 میلادی. واکنشی است در مقابل دگماتیسم (جزماندیشی) و سازشناپذیری جنبش جهانی معمارن مدرن. بانی پستمدرنیسم در ایالت متحده معمار و منتقد آمریکایی است به نام چارلز جنکس که در نوشتههایش بینش خود را به طور گسترده ای آشکار میسازد. معماران پستمدرن که اکثراً از آموزش مکتبی مدرنیسم بهرهمند شده بودند، به دنبال نقطه همبستگی میان تکنولوژی قرن بیستم و سبک های سنتی گذشته به خصوص ملاسیسم برآمدند. این جنبش در مقابل بیپیرایگی مدرنیسم به منابع بومی و سنتی بازگشتند و تزئینات و رنگها و حجمهائی به صورت ترکیبی و یا حتی گاهی به صورت سرگرمکننده نیز به وجود آوردند. این واژه به سایر هنرها و ادبیات هم راه یافت.
جک لندن جزو آن دسته از نویسندگان استثنایی است که از چارچوب ملیت خود خارج شده و به تمامی بشریت مترقی تعلق یافته اند. جک لندن در آثار خود مسائل مختلف و مضامین گوناگونی را مورد بررسی قرار می دهد ولی توجه اصلی او در همه اوقات معطوف به انسان زحمتکش بوده است. به عنوان نویسنده ای دموکرات و اومانیست، لندن با رنگهایی بسیار درخشان انسان فرودست و زحمتکش را با تمامی آرزوها، رویاها، تلاش ها و رنج های جسمی و روحی اش به تصویر میکشد. در آثار برجسته لندن چهره خشن، بی رحم و ریاکار نظام سرمایه داری و سیاست های سراپا سالوسانه آن با ظرافتی هر چه تمام تر عریان شده و ارکان این نظام زیر شلاق شدیدترین انتقادات قرار گرفته است. لندن تنها چاره رهایی از جهنم سرمایه داری را در انقلاب سوسیالیستی می دید و از این نظر در زمان خود شاید تنها نویسنده ای بود که قانونمندی های روند تکامل جامعه را دریافت و آنرا در آثار خود متبلور و متجلی ساخت تصادفی نیست که ماکسیم گورکی او را به عنوان "پیشگام و پیش آهنگ ادبیات کارگری آمریکا" مورد تحسین و تمجید فراوان قرار داد...
مجموعه حاضر که نوعی فرهنگ توصیفی ادبیات و نقد است براساس "واژهنامه اصطلاحات ادبی "اثر ج.آ.کادن، همراه با "واژهنامه فشرده اصطلاحات ادبی "اثر "کریس بالدیک "تدوین گردیده است .به این ترتیب، که از میان واژههای این دو واژهنامه، اصطلاحات و واژههای مهم و رایج به همراه واژههای موجود در عرصه ادبیات و نقد معاصر برگزیده شد تا به نوعی در بردارنده واژگان، مفاهیم و مباحث اصلی در حوزه ادبیات و نقد باشد .در بخش آغازین کتاب نمایه "فارسی انگلیسی " (واژگان اصلی متن با معادل فارسی) درج گردیده، سپس شرح و توضیح واژگان در بخش اصلی کتاب براساس الفبای انگلیسی فراهم آمده است.
اگر نام کوندرا بر پشت جلد کتاب نبود و اگر کتاب را ناشری عرضه کرده بود، شابد بهترین واکنش در برابر این ترجمه سکوت میبود، اما اکنون چنین نیست. در عین حال خوش ندارم به شیوه معمول فهرستی بلند بالا از خطاهای ترجمه را فراهم کنم که این شایسته مترجمان ناکامی است که در ترجمه کتابی تا میانه راه رسیدهاند و ناگهان ترجمه دیگری از همان کتاب روانه بازار میشود. با این مقدمه تأکید میکنم که نیت نگارنده تنها یادآوری متواضعانه چند نکته است که امیدوارم به کار خواننده بیاید.