مطالعه آرایش واژگانی چه در «معانیالنحو» و چه در زبانشناسی معاصر اهمیت اساسی دارد؛ اما در زبان فارسی تاکنون، پژوهش مستقلی درباره آرایش واژگانی متون ادبی و تأثیر بلاغی آن انجام نشده است. در این مقاله، نخست جایگاه آرایش واژگانی در دستور و بلاغت را بررسی میکنیم و به نقد پیشینه تحقیق میپردازیم؛ سپس کارکرد بلاغی آرایش واژگانی در تاریخ بیهقی را ذیل دو سرفصل پیشآیی و پسآیی عناصر اصلی و فرعی جمله باز مینماییم و با استناد به نمونههای آرایش واژگانی و رجوع همزمان به بافت موقعیتی و اقتضای حال، هنر بیهقی را در استفاده بلاغی از این هنرسازه نشان میدهیم. برای تبیینی روشنتر از تأثیر این هنرسازه در تاریخ بیهقی، از متن سلجوقنامه ظهیری نیشابوری برای مقایسه استفاده میکنیم. بیهقی نقطه عطف بلاغت آرایش واژگانی بهشمار میآید. او از آرایش واژگانی آزاد بیشترین بهره را برده است. انواع آرایشهای نشاندار را میتوان از تاریخ بیهقی استخراج کرد که اغلب کارکرد بلاغی دارند؛ برای مثال بیهقی به دلایلی که فقط با رجوع به بافت بیرونی متن آشکار میشود، همه عناصر جمله را برای برجستهسازی در آغاز جمله قرار میدهد. برخلاف پیشآیی که بیشتر بر بافت موقعیتی اثر متکی است، پسآیی اغلب با هدف تسهیل در پردازش جمله، تنظیم هارمونی خبری و خلق ریتم رخ میدهد.
این کتاب، پژوهشی است در واژگان، افعال و امثال، اصطلاحات درگاهی و دیوانی و ویژگیهای طبقاتی، لغات و ترکیبات، آیات و احادیث، اعلام تاریخی و جغرافیایی، امثال و حکم، به همراه حوادث جریانهای زمان نویسنده و نقشههای جغرافیایی تاریخی تاریخ بیهقی. بیشترین بخش کتاب به شرح بیش از 1200 علم جغرافیایی، تاریخی و اشخاص تاریخ بیهقی اختصاص داده شده است.
تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی نام کتابی نوشته ابوالفضل بیهقی است که موضوع اصلی آن تاریخ پادشاهی مسعود غزنوی پسر سلطان محمود غزنوی است. این کتاب علاوه بر تاریخ غزنویان، قسمتهایی درباره تاریخ صفاریان، سامانیان و دوره پیش از پادشاهی محمود غزنوی دارد. نسخه اصلی کتاب حدود ۳۰ جلد بوده است که به دستور سلطان مسعود بخش زیادی از آن از بین رفتهاست. و از این کتاب امروزه مقدار کمی (حدود پنج مجلد) بر جای ماندهاست.
از آنجا که آرايش واژگاني در تاريخ بيهقي برخلاف نثر امروز بسيار منعطف است و نيز گاه بنا بر اقتضاي حال تغيير ميکند، ميتوان از آن به عنوان ابزاري بسيار ويژه در تصحيح انتقادي متن بيهقي و متون نظير آن که آرايش واژگاني منعطف دارند بهره برد. براي اين منظور ابتدا بايد ساختار جملهاي را که از حيث آرايش واژگاني در دو نسخه متفاوت است، تعيين کرد و با آمارگيري در کل متن به آرايش واژگاني معيار براي آن جمله پيبرد، ضمن اين که بايد اقتضائات حال را نيز در نظر آورد و آن گاه تصميم گرفت که ساخت جمله در کدام نسخه به شيوه معمول نويسنده يا به اقتضاي حال نزديکتر است. اين شيوه در تصحيح انتقادي تاکنون لااقل به شکل رسمي سابقه نداشته است. براي نشان دادن کاربرد آرايش واژگاني در تصحيح انتقادي، نمونههايي از جملات در چاپ ياحقي و سيدي با چاپ فياض مقايسه خواهد شد.