مقاله حاضر بر آن است تا گفتمان درونی کتاب دا را که به نظر میرسد با گفتمان جامعه [کدام گفتمان جامعه؟] نیز در ارتباط است [مگر می شود گفتمانی با گفتمانهای دیگر جامعه ارتباط نداشته باشد؟] با تکیه بر نظریه و روش فرکلاف بررسی و تحلیل کند. سوال اصلی این مقاله، چگونگی بازنمایی نقشهای جنسیتی در خاطرات دا است و اینکه نویسنده برای فاصله گرفتن از گفتمان قالب جامعه درباره نقشهای زنان چه روشهایی را در پیش گرفته و در این راه تا چه اندازه موفق بوده است. به عبارت دیگر، آیا دا کتابی است که از گفتمان مردانه فاصله گرفته و فرهنگی عینی زنانهای را ساخته یا این کتاب نیز در فرایند گفتمان سنتی گرفتار آمده است.
این جزوه مطالبی است که نویسندگان در ماهنامه «علم و جامعه» در پاسخ دکتر حسن سالمی نگاشتهاند و خواهان توضیحاتی از ایشان گردیدهاند. نوشتار حسن سالمی با عنوان «دکتر بقائی و دکتر مصدق» در شماره 168 مجله «علم و جامعه» منتشر شده که این نوشتار در پاسخ به آن نگاشته شده است.
در شماره اخیر مجله گوهران مقالهای چاپ شده از آقای محمد قراگوزلو به نام «تابوی فردوسی در محاق نقد» که لابد اگر 60 سال پیش در روزنامه پراودا یا مردم چاپ میشد، علاقمندانی داشت، ولی حالا بعد از گذشت این همه سال و تجربیات هولناکی که از خودشیفتگی و رویکردهای حزبی و ایدئولوژیک داشتهایم، گمان نمیکنم جاذبهای داشته باشد. در دنیایی که خشونت و بیرحمی در ان بیداد میکندف بیش از همه به انصاف و مدارا و مهربانی نیاز داریم. صرف نظر از تحولات فکری و فلسفی، تجربیات تاریخی هم به ما آموخته که تفاوت زیادی بین امور واقعی و غیرواقعی وجود ندارد و هر چیزی لزوماً راست یا دروغ نیست و چه بسا راست و هم دروغ باشد. حقیقت چیزی متکثر و چند لایه است و نباید تصورات خود را حقیقت مطلق فرض کنیم و کسانی را که تصوری غیر از ما دارند، دشمن بدانیم. نویسنده محترم مقالهای نوشتهاند که چهار بیت منسوب به فردوسی را بررسی کنند. مقالهای که هدف از آن بحث بر سر چهار بیت منسوب به فردوسی است.
نقد ابوالفضل حری بر کتاب از اشارتهای دریا: بوطیقای روایت در مثنوی معنوی تألیف حمیدرضا توکلی نقدی است موشکافانه و حاصل خوانش سنجشگرانه و ژرفکاوی دقیق این پژوهنده حوزه روایتشناسی. غرض من از نوشتن این یادداشت کوتاه به هیچ رو نقد کردن این نقد نیست؛ بلکه فقط میخواهم به دو تناقض یا ـ دقیقتر بگویم ـ دو ترکیب متناقضنما در آن اشاره کنم. تناقض نخست در عنوان این نقد به چشم میخورد: «روایتشناسی معنوی» که البته چند جای مقاله هم آمده است؛ تناقض دوم در ترکیب «روایتشناسی ساختارگرا» را از «روایتشناسی پساساختارگرا» متمایز نکرده است.
فلسفه ادبیات حوزه مهمی از زیباشناسی تحلیلی است. با این حال پیش از آنکه آیلین جان و دومینیک مکآیور لوپس کتاب بینظیر خود را تدوین کنند، جُنگی مختص این حوزه نداشتیم. جای خالی چنین جُنگی به شدت احساس میشد و این کتابی است که من در کلاسهای فلسفه ادبیات خود درس دادهام و خواهم داد. ساختار این کتاب مانند کتابهای دیگری است که پیش از این در مجموعه «جنگهای فلسفی» انتشارات بلکول منتشر شدهاند و کتاب براساس موضوعهای مطرح در این حیطه به چند بخش تقسیم شده است که البته یک بخش در این میان استثناست (بخش نخست کتاب با عنوان «منابع کلاسیک» که چند متن کلاسیک را در بر میگیرد). هفت بخش دیگر فلسفه ادبیات به ترتیب از این قرارند: «تعریف ادبیات»، «هستیشناسی ادبیات»، «داستان»، «احساسات»، «استعاره»، «تفسیر» و «ارزشهای ادبی». این هشت بخش در مجموع شامل 45 مقاله (363 صفحه) هستند. گردآورندگان مقدمهای کوتاه بر هر بخش نوشتهاند و این مقدمهها در عین اختصار بسیار روشنگرند.