در این مقاله به بررسی دو رساله پزشکی زبان فارسی از قرن چهارم ق پرداخته میشود: یکی هدایهالمتعلمین تألیف ابو بکر ربیع بن احمد اخوینی بخاری که کهنترین رساله پزشکی به زبان فارسی دری به شمار میرود و هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا منحصر به فرد است. مؤلف که خود را شاگرد یکی از شاگردان رازی میداند و در بخارا، پایتخت سامانیان، میزیسته در این کتاب توصیفات علوم پزشکی را به فارسی دری نوشته است. این رساله مبانی کامل پزشکی به شمار نمیرود و همانگونه که از نام آن برمیآید مخاطبان آن شاگردان هستند. رساله دوم، دانشنامه حکیم میسری، رسالهای منظوم است که در تاریخ 370 ق تألیف شده و نسخه آن منحصر به فرد است. این کتاب در خراسان و به نام ابو الحسن بن ابراهیم سیمجوری نوشته شده. این رساله اثری بینقص محسوب نمیشود و اقتباسی معمولی و در پارهای موارد عاری از تنظیمات لازم است و بیشتر به سبب ساختارش جلب توجه میکند تا محتوا. این متن از نظر سبکشناسی بسیار مهم است. مؤلف به شیوه خاص خود نشان داده که در شرح مطالب به سبکی روشن و ساده تسلط دارد. همچنین منبعی ارزشمند برای مطالعه زبان فارسی در قرن چهارم هجری به شمار میرود که در آن بخش بزرگی از صورتهای دستوری واژه و عبارتهای درخور بررسی دیده میشود.
"مزار میرمراد (نمایی از مشهد قدیم)" به نویسندگی غلامحسین بقیعی ، برای اولین بار در سال 1373 توسط نشر گوتنبرگ به چاپ رسید. این کتاب روایتی داستانی از زبان نویسنده می باشد که شامل وقایعی نظیر توپ بندی حرم مطهر ، کشتار در مسجد گوهرشاد ، هجوم سربازان روسی به مشهد و ... می باشد. با توجه به اینکه داستان کتاب حاوی خاطراتی از 60-70 سال پیش مشهد است، می تواند راهنمای خوبی برای جوانان این شهر باشد تا بدانند والدین ایشان در چه محیطی پرورش یافته و چه امکاناتی داشته اند و با چه مسائل و رویدادهایی روبرو شده اند و بافت اولیه شهر مقدس مشهد تا قبل از شهریور 1320 چگونه بوده است.
در مطالعات تاریخ آسیای مرکزی، خصوصا شهرهای سمرقند و بخارا، در دهه های اخیر، پژوهش های بسیاری صورت گرفته است و متون متعددی نیز منتشر شده است. درباره سمرقند و بیان مزارات و مقامات اولیا و تاریخ آن شهر چند کتاب از قرن چهارم تا همین یک صد سال پیش تألیف شده است. آخرین کتابی که راجع به سمرقند به زبان فارسی نوشته شده سمریه نام دارد و تألیف ابوطاهر ابن قاضی ابوسعید سمرقندی است که پس از سال 1251 قمری نوشته شده است. سمریه یکبار در سن پطرزبورگ در سال 1904 باهتمام وسه لوفسکی انتشار یافته است.
این کتاب دربردارنده کهنهترین متون شعر فارسی است. منظور در این کتاب فراهم آوردن و منتشر کردن مقطعات و بیتهای پراکنده نخستین شعراء فارسیزبان بوده است؛ به استثنای آثار رودکی که در کتب مختلف گردآوری شده است. در این کتاب کوشیده شده کلیه اشعار پیشروان و همعصران و پیروان رودکی تا زمان فردوسی (یعنی تا حدود سال 370 هجری) از روی مآخذ موجود نقل شود. همچنین از شعرایی که بعد از سال 370 هجری شعر سرودهاند، چشمپوشی شده است و از ذکر کسانی که در «لباب الالباب» یا مأخذهای دیگر به دوره سامانی منسوب شدهاند، ولی زمان زندگی آنان به طور دقیق معلوم نبوده، خودداری شده است.
فردوسی در مقدمه شاهنامه گزارش میکند که دوستی برای او کتاب شاهان را فراهم کرد تا او به نظم آورد و به این مهم ترغیبش کرد، ضمن اینکه به او گفت: گشادهزبان وجوانیت هست سخن گفتن پهلوانیت هست مصراع نخستین به این معنی است که «تو دارای قریحه سخن گفتنی و جوانی داری». چه برداشتی از مصراع دوم باید داشت؟ معنی این مصراع بستگی به مفهومی دارد که به کلمه مبهم پهلوانی داده میشود. این کلمه یا فقط توصیفی است که ارتباط مستقیم با واژه پهلوان دارد و «شایسته پهلوانان» یعنی «بانژاد، قهرمان، حماسی» معنی میدهد و یا یک اصطلاح فنی است که زبانی را مشخص میکند. در مورد اول همچنانکه مول ترجمه میکند این مفهوم را خواهد داشت که: «تو میتوانی یک داستان پهلوی را حکایت کنی»، در مورد دوم معنی این خواهد بود: «تو زبان پهلوی را میدانی». بنا بر توصیف نخستین این شعر فقط بزرگداشتی است برای استعداد شعری فردوسی و بنابر دومین توصیف، این شعر آگاهی قابل توجهی در مورد اطلاعات زبانشناسی او میدهد.