درخت خرما یا به تعبیری نخل و به گویش محلی جنوب «مُخ mox» و «مُ mo»، بدون شک، یکی از کهنترین درختانی است که از دیرباز منبع قوت انسانهای دوره باستان بوده است. مبدأ اصلی آن به درستی معلوم نیست؛ اما، تاکنون دانشمندان نظریات مختلفی درباره منشأ آن ارائه کردهاند. عدهای سرزمین اولیه درخت خرما را آسیا و مشخصاً کرانههای خلیج فارس دانستهاندو تعدادی موطن اصلی آن را شمال آفریقا و شبه جزیره عربستان و بعضی سرزمین آن را شبهقاره هند عنوان کردهاند.
ادبیات شفاهی ادبیاتی است که به دفتر نیامده و در سینه و یاد و حافظه هر ملتی وجود دارد. به گمان از زمانی که بشر برابر طبیعت قرار گرفت و خود را چیزی جز آن اما در آن دید ادبیات شفاهی پیدایی یافت. به عبارت دیگر ادبیات شفاهی از زمانی که انسان به گپ درآمد و زبان رابط او با جهان بیرونی و درونی اش شد، از مغز به مغز و از سینه به سینه، به امروز رسید. سرایندگان و گویندگان بیشتر و پیشتر گمنام بوده اند، و شک نیست که ادبیات شفاهی مثلا قصه حاصل تخیل و تمنییات گروهی است که گاه در تحت اوضاع و احوال همسان و گاه ناهمگون بزیسته اند...
نگارنده در ابتدای کتاب یادآور میشود که "موسیقی عامیانه ناظر بر وقایع مهم زندگی از جمله تولد تا مرگ است .این هنر بنابه مقتضیات زمان و مکان و موضوع فرق پیدا میکند و در واقع بیان احساسات پاک و صادقانه مردم است که در فرم و قالب مناسب با موضوع و فعالیت ارائه میشود .موسیقی عامیانه ایران در تمام اشکال خود سرشار از مضامین اسلامی است و این امر جزء ویژگیهای این هنر ساده و بی پیرایه نیز محسوب میشود ."وی در این کتاب نغمهها و سرودههای عامیانه را در قالب یازده موضوع که عمدتا نام و نشانی از مولای متقیان علی (ع) دارند گردآوری و بررسی نموده که عبارتاند از" :ترانههای کار"، "دامداری"، "اعتقادات و باورهای عامیانه در خصوص ابزار موسیقی"، "نغمات و دعاهای رمضان"، "موسیقی در آیینهای نوروزی"، "دوبیتیهای عامیانه"، "متلها یا قصه ترانههای عامیانه"، "لالاییها"، "نغمههای عروسی"، "نغمههای حماسی " و "ترانههای مذهبی ."در بخش انتهایی کتاب، "منابع و ماخذ "و "نمایه "فراهم آمده است .
«دوانی» یکی از گویشهای استان فارس است که در قصبه کوهستانی دوان، در دوازده کیلومتری شمال کازرون به آن تکلم میشود. این گویش از گویشهای غرب و شمال غربی استان فارس است و در شمال غربی در مجاورت گویش لری ممسنی قرار دارد. این کتاب، نتیجه سالها تلاش در راه گردآوری و تدوین نکات دستوری و واژههای گویشی کهن است که گرچه تا به امروز بر زبان مردم «دوان» جاری است؛ اما بیم آن میرود با توجه به تأثیر زبان فارسی در آینده نزدیک از سر زبانها بیفتد و از یادها برود. این گویش بر اساس شواهد موجود، بازمانده زبانهای فارسی میانه (پهلوانیک، پارسیک) است که باوجود هجوم فرهنگهای غیربومی تا حدودی دستنخورده، بکر و منحصربهفرد باقی مانده است.
کُرُشها که خود را «دارغه darye» نیز مینامند، مردمانی کوچرو هستند که در گذشته شتربان (ساربان) بودهاند. این مردم از قول پیرانشان خود را بازمانده داروغههای دوران صفویان میدانند، اما گذشته از این مفهوم، داروغه به معنی شتربان است. کُرُشها گرچه امروزه شترداری نمیکنند، علی رغم اینکه بسیاری از آنها در حاشیه شهرها و روستا، یا با تشکیل روستاهای مستقل اسکان یافتهاند، شیوه دامداری و زندگی عشایری را رها نکردهند وبه پرورش بز و گوسفند و بعضاً گاو مشغولند. غیر از تعدادی از کُرُشها که هنوز کوچ میکنند و در پی مراتع مناسب در طی سال به سرحد و گرمسیر میروند، تعداد زیادی از آنان در نقاطی از جمله بالاده کازرون، کُرُش آباد منطقه دژگاه فراشبند و دادین و جدول ترکی و شور عبدلخانی در سمت جنوب و شمال بالاده و نقاطی در طول فیروزآباد تا خُنج لارستان و چاه سرخ مرودشت و احمد آباد شیراز پراکندهاند. جمعیت کُرُشی زبانها را میتوان حدود 200 خانوار تخمین زد.