مقاله حاضر با تأکید بر این هدف نگارش یافته که به بررسی اجمالی ابعاد و جنبه‌های مکتب جدید ساختارزدایی (Deconstrutionalism) بپردازد. چون اثبات ابطال‌پذیری ارزش‌های فلسفی در سرلوحه فعالیت‌های طرفداران این مکتب قرار دارد، بنابراین کاملاً ضروری است که مقاله با درج مطالبی در پاسخ به سؤال فلسفه چیست، شروع شود. مقاله در دو بخش تقریباً مجزا از یکدیگر تنظیم یافته. بخش نخست به طرح مباحثی درباره دو جریان اصلی در تفکر فلسفی، یکی به طرفداری از هراکلیتوس و دیگری به پیروی از پارمیندس، اختصاص دارد. سابقه پیدایش هر دو جریان به یونان قبل از سقراط بازمی‌گردد. در بخش دوم سعی بر این است تا به کمک تعاریف و نقطه نظرهای برگرفته از ساختارزدایی نشان دهد که پایه‌های محکم و باثباتی را که به فلسفه و علم نسبت می‌دهند، حقیقت ندارد.

منابع مشابه بیشتر ...

61d074447c41f.png

فارابی فیلسوف فرهنگ

رضا داوری اردکانی

پرسش اساسی که در سرتاسر این کتاب طرح شده، این است که فارابی در تاریخ فلسفه چه مقامی دارد و مقصود حقیقی او که اصرار داشته است آن را از نااهل مخفی بدارد چیست. در این کتاب با توجه به اینکه فلسفه فرع بر نسبت خاص انسان با حقیقت وجود است و این نسبت خاص در ادوار مختلف تاریخ فلسفه صورت‌های مختلف داشته است، مسائل فلسفه مدنی فارابی مطرح شده و به اجمال مورد بحث قرار گرفته است.

6077ee5cb6fc7.png

فارابی

رضا داوری اردکانی

پرسش اساسی‌ای که در سرتاسر این کتاب طرح شده، این است که فارابی در تاریخ فلسفه چه مقامی دارد و مقصود حقیقی او که اصرار داشته آن را از ناال مخفی بدارد چیست؟ جواب این پرسش هرچه باشد، مؤلف به هیچ‌وجه نکوشیده تا فیلسوف اسلامی را مقلد صرف افلاطون و ارسطو و افلوطین جلوه دهد و نیز نخواسته است آراء او را چنان توجیه کند که گویی تفکر فلسفی با او تمام می شود و همه باید از رأی و نظر او متابعت کنند؛ زیرا این دو نحوه تلقی، نسبت ما را با گذشته قطع می‌کند و مستلزم قول به تعطیل فکر است.