از زندگی و روزگار پدرم شریفجان مخدوم صدرضیاء (1932 ـ 1867) تنها دو یا سه سال پایان عمر او را یاد دارم که آن هم سالهای 1930 ـ 1929 و 1932 ـ 1931 میباشد و بیشتر همین را میدانم که قلم و کاغذ هیچگاه از دست نمی گذاشت و دایما در حال نوشتن بود، پگاهی که از خواب برمی خاستم او را در سر میز تحریر میدیدم؛ بیرون رفته برمیگشتم باز میدیدم که نوشتن دارد [در حال نوشتن است]. او فقط برای نماز خواندن از جای برمیخاست و بعد باز به نوشتن میپرداخت.
در این کتاب کوشیده شده تا درباره نکاتی درباره حافظ و شعر او بررسی صورت گیرد؛ از قبیل: بیان روند زندگانی حافظ برگرفته از متون و منابع معتبر علمی و تاریخی با استفاده از اشعار شاعران نوپرداز معاصر؛ نگاهی به ابعاد و زوایای شخصیت حافظ؛ چرایی تفأل به حافظ و چگونگی تفألزدن؛ تدوین فصلی با نام فرهنگ واژگان اشعار حافظ با بیش از دوهزار واژه؛ فراهم کردن فرهنگ اشارات و تعبیرات عرفانی اشعار حافظ با بالغ بر پانصد واژه.
کتاب «کشف المحجوب» که در واقع پردهگشای اسرار حیات و درون گروهی از عاشقان و شیفتگان جمال محبوب ازلی و ابدی است، جلوهگاه ایمان و ذوق و دانش بزرگمردی است که گرچه شرح کاملی از احوال وی در دست نیست، ولی همین اثر عظیم نماینده وسعت اطلاعات او در علوم قرآنی و احادیث و عرفان است. در این کتاب خلاصهای گویا از شرح زندگی افراد مندرج در کتاب «کشف المحجوب» هجویری ارائه شده و علاقمندان و عرفانپژوهان را در شناخت هرچه بهتر مندرجات کتاب بهویژه شخصیت عارفان و مشایخ راهنما است.
در اثرهای ادبیاتشناسی شوروی، از جمله در نوشتههای ادیبان تاجیک بارها تاکید شده است، که پس از انقلاب اکتبر سال 1917. م یعنی سالهای بیست و سی به بعد آن، در ادبیات فارسی آسیای میانه، یعنی در ادبیات تاجیکی دیگرگونیهای کلی روی داد. تفکر ادبی دیگر شد. این عقیده اساس جدیدی دارد. در حقیقت در قرن ما ادبیات از بیخ و ریشه دیگر شد و این دگرگونی پیش از انقلاب سال 1917 . م از اوایل قرن ما آغاز یافته بود. صدرالدین عینی در کتاب نمونه ادبیات تاجیک (1926 . م) گفته بود: هر چند احمد مخدوم دانش، نام دوم سعدی قرن نوزدهم در باب ادبیات منثور خیلی راه نو و اسلوب تازه را با الهام و استعداد فطری خود ایجاد کرده، لیکن این روش تا 1905 . م یعنی انقلاب نخستین روسیه شایع نشده بود.
ادبیات مردم تاجیک از نظر کمیت و کیفیت فقیر است. شماری افسانه، حکایت و داستانهای منظوم (که تاجیکان دارند ....م.ش) چندی بیش از این، از دائره ادبیات شفاهی ـ فولکلور ـ بیرون شده است. علاوه بر این، تاجیکان زبانی ادبی نداشتند و هنوز نیز ندارند. آنها به زبان فارسی مینویسند. که همیشه برای تودههای مردم مفهوم نیست. این نه اندیشه یک نفر، بلکه عقیده رسمی حزب در دهه سوم قرن بیستم بود که آن را مجله ارگان رسمی حزب در تمامی آسیای مرکزی چاپ کرده بود.