کتابخانه مجازی ادبیات

چشم‌ها را باید شست و (ماهنامه رودکی) را طور دیگری باید دید. بالاخص شماره 10 آن را ولی جای برخورد آراء و اندیشه‌ها در ماهنامه هنوز بسی خالی است. گه گاهی برخی از گفته‌ها و نوشته‌های ماهنامه جای حرف و حدیث دارد و می‌تواند بهانه‌ای برای گفتگو و برخورد آراء و اندیشه‌ها باشد. چنان که گفتگوی سرکار خانم مصدق با آقای شمس لنگرودی شاعر معاصر و فرهیخته درباره اخوان داشت و دارد. آقای لنگردوی در جایی در متن مصاحبه اظهار نظر فرمودند که نوع شعر فارسی ناصر خسرو کسل کننده است و آدم بعد از دو ساعت خسته می‌شود و می گوید بس است دیگر، قرار است به ما درس بدهی یا شعر بگویی؟ و در صفحه دیگر متن همین گفتگو به ناصرخسرو نمره منفی می‌دهد بله علت و سرچشمه اختلافات از این جاست که سنگ‌ها حق نیست، ترازها و ترازوها درست و تراز نیست و لاجرم مقیاس‌ها و معیارها جور در نیامده بود. در این مختصر سر آن ندارم که این مختصر را به مقاله تبدیل کنم. این بی‌انصافی است در حق ناصر خسرو و همچنین زنده‌یاد مهدی اخوان ثالث. زیرا اشعار خسرو با هر فهم و درک همچون زندگی پرتلاطمش ابعاد بسیاری دارد ـ غربت و غریبی ـ سلام‌ها و پیام‌هایی که در قالب شعر به وطنش فرستاده و ناله‌های غریبانه سال‌های غربت و غریبی و 20 سال در تبعیدگاه یگان یا یمگان دره، شرح مبارزات او در زندان یا به قول اخوان در تبعید از سال 481 ـ 461 همه و همه او را تبدیل به مبارزی کرد برخاسته از دیار بلخ.