لازمه حیات جسمانی آدمی خوردن است و آن شرط زندگی همه موجودات زنده کره خاکی است. اما فرق در آن است که آدمی میخورد تا زنده بماند و دیگر موجودات حیه زنده میمانند تا بخورند. براین معنی در ادیان بیش از همه به تأکید سخن گفته شده است. تعلیمات عرفانی اسلام سالک را از توجه غالب بر احتیاجات جسمانی و حطام دنیوی باز میدارد و به عنایت تام به مایده روحانی سوق میدهد. در آن آموزههای عیسی روح در مقابل خرتن علم میشود.
خلاصة المناقب، در مناقب میرسید علی همدانی، مهمترین اثر بدخشی است و یک سال پس از درگذشت شیخ خود، آن را در ختلان تألیف کرده است. این کتاب قدیمترین و پر اهمیتترین منبع اطلاعات درباره میرسیدعلی به شمار میرود؛ چه، مؤلف خود مدت درازی ملازم او بوده، و حکایتها و اقوالی را که آورده، خود از زبان سید شنیده است. برخی از مهمترین مفاهیم عرفانی واصطلاحات صوفیان با استفاده از آیات و احادیث در این کتاب شرح و توضیح داده شده است
هدف از تدوین کتاب حاضر بررسی اصطلاحات عرفانی دیوان شمس و تاملی در افکار و اندیشههای مولاناست. با مطالعه این اثر میتوان با سیر تفکرات و ابتکارات ذهنی و زبانی مولانا آشنا شد. از آن جا که این اثر دربرگیرنده افکار و دیدگاههای عرفای مشهور قبل و بعد از عصر مولاناست، برای خوانندگان امکان مقایسه تفکرات مولانا با دیدگاه¬های سایر عرفا به راحتی امکانپذیر خواهد بود. اصطلاحات و مفاهیم عرفانی دیوان شمس به شیوه فرهنگ با نظم الفبایی تدوین شده است و دربرگیرنده کلیه مفاهیم و اصطلاحاتی است که در عرفانی بودن آن ها شک و تردید نیست و عرفا آن ها را در ردیف اصطلاحات حتمی و مسلم خویش به کار گرفتهاند و واژههایی را که به گونهای مستقیم و غیر مستقیم با مفاهیم عرفانی ارتباط تنگاتنگ دارند، نیز شامل میشود. شمارهگذاری اشعار متن بر اساس نسخه دیوان کلیات شمس اثر بدیع الزمان فروزانفر صورت گرفته است و معانی و توصیفات تمامی اصطلاحات عرفانی از متن کتب معروف و مستند عرفانی انتخاب شده است.
در علم روايتشناسي شخصيتها به عنوان جزئي از ساختار کلي متن محسوب ميشوند که تابع کنشهاي از پيش تعيين شدهاند، بنابراين براي تحليل شخصيت ابتدا بايد الگويي از حوزه کنش آنان به دست آورد. آلژيرداس ژولين گرماس، از جمله روايتشناساني است که به چنين الگويي دست يافته است. گرماس معتقد است، الگوي کنشي که ارائه داده جهان شمول است و با هر روايتي قابليت انطباق دارد. از طرفي درونمايه روايت ميتواند تا حدودي بر ساختار آن تاثير بگذارد. در اين مقاله با نظر به جهان شمول بودن الگوي کنش گرماس و قابل انطباقبودن آن با هر چه روايت محسوب ميشود، برخي از روايتهاي دفتر اول و دوم مثنوي که از درونمايه کلامي برخوردار بودند، برگزيده شد تا نشان داده شود در مواجهه روايتهاي کلامي با الگوي کنشگر به عنوان بخشي از ساختار چه رخ ميدهد و از خلال اين رويارويي دريچهاي تازه گشوده شود تا بتوان از اين منظر نسبت به برخي روايتهاي کلامي مثنوي به نگاهي بديع و متفاوت دست يافت. آن چه به عنوان دستاورد اين پژوهش بر آن تاکيد ميشود، تغييراتي است که در نتيجه درونمايه کلامي روايتها، بخصوص در حوزه کنش بازدارنده و ياري رسان رخ ميدهد. کنشگران متناسب با نوع عقيده کلامي گاه نسبت به اين تغييرات آگاهي دارند و گاه ناآگاهانه عمل ميکنند. همچنين بر اساس نظريه گرماس و نيز عقيده توحيد افعالي جفت متقابل بنيادين در روايتهاي منتخب انسان و خدا به عنوان دو فاعل مجازي و حقيقي است که مفعول آنها ميتواند نسبت به هم دو حالت همسويي و تضاد داشته باشد.
از مواردي كه مايه اختلاف ميان جبرگرايان و معتقدان به آزادي انسان گرديده؛ آياتيست كه درباره هدايت و ضلالت در قرآن كريم آمده است. خداوند در قرآن, در بسياري از موارد, ارشاد و گمراهي را به خود نسبت داده است. برخي از گروههاي اسلامي، مانند اشعريان، كه معتقد به خلق افعال از جانب خداوند هستند؛ از اين آيات برداشت جبري نموده و معتقد شدند كه خداوند در مؤمنان, هدايت و در كافران, كفر و معصيت، خلق نموده و اينها هرگز هدايت نميشوند؛ امّا معتقدان به آزادي انسان (اماميّه و معتزله)، با در نظر گرفتن معاني متعدّد براي هدايت وضلالت، بگونهاي آدمي رادرگزينش راه رشدوگمراهي، مختار دانستهاند. مولانا نيز به گونههاي مختلف, آزادانديشي خود را در زمينههاي گوناگون و از جمله در درباره هدايت و اضلال، آشكار نموده است؛ آن چنان كه تلويحاً روح تساهل و تسامح را به مخاطبانش القا ميكند. او معتقد است: از آن جا كه هر انساني استعداد جهتگيري بسوي خوبي را دارد؛ نميتوان حتي نسبت به كافران هم تكبّر ورزيد؛ چون سرانجام امور, دقيقاً مشخص نيست و در ضمن, مؤمنان هم از ضلالت و گناه در امان نيستند.