ابوالقاسم شابی، شاعر انقلابی و دردمند تونسی، از پیشگامان شعر معاصر عربی به شمار میرود. وی با احساس غنی شاعرانه و قدرت بیان خود توانست مفاهیم والا و مضامین ژرف و جاودانه انسانی را در شعر خویش بیافریند. شعرهای او نمونه والائی از ادبیات پایداری است، زیرا او بیشتر از آن که نگران سرنوشت و آینده خویش باشد، قلبش برای آینده ملت و مردم کشورش میتپد، او میخواهد بر ستمگران بشورد و قلم تنها سلاحی است که در دست دارد، لذا خواستههای درونی خود را با زبان شعر بیان میدارد. شعر «اراده الحیاه» او که یکی از بهترین نمونههای شعر پایداری است، شهرت جهانی یافته و الهام بخش ملتهای مستضعف و ستم کشیده در جهان است. زندگی در شعر او به معنای آگاهی و بیداری اندیشه و حرکت به سمت اصلاح همهجانبه است. از این جهت همگان را به مبارزه و پایداری در برابر ظلم حاکم و امید به آینده فرا میخواند و دشمنان را از شکست و دوستان را از غفلت هشدار میدهد. دارابودن روحیه سرکشی و آزادگی، شوق به زندگی و بیزاری از مرگ، ستایش آزادی و آزادگی، شناساندن چهره ظالم و بیان بیدادگریهای او، حمایت از جنبشهای اصلاحگرایانه مردمی، امید به آیندهای درخشان، از مهمترین جلوههای پایداری در شعر شابی است.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
عاشورا حماسهای بینظیر در تاریخ بشری است که نامش تداعیگر نام بزرگ پرچمدار آزادی، آزادگی و ظلمستیزی، حسین بن علی(ع) است. شخصیتی محوری و بیبدیل که جانهای مشتاق و آزادیخواه از هر زبان و ملتی را مجذوب خود ساخته و با جاری شدن بر زبان اهل ذوق و ادب جاودانگی آنها را رقم زده است. اما بیشک هرکسی به چشم خاکی خود این شخصیت الهی را میبیند، به عقل محدود خود آن را درک میکند و به زبان قاصر و در حد بضاعت خود آن را توصیف میکند. اما در نوع نگاه اهل ادب به عاشورا و شخصیتهای حماسهآفرین آن عوامل متعددی از جمله شرایط سیاسی و اجتماعی و... مؤثر است. این مقاله به بررسی اشعار برجسته برخی شاعران عاشوراسرای صد سال اخیر در زبان فارسی و عربی میپردازد؛ از اینرو بررسی زاویه نگاه آنان به عاشورا، حماسه عاشورا و حضور سالار شهیدان(ع) در کربلا، عاطفه غالب بر اشعار، فضایل و ابعاد گوناگون شخصیت امام(ع) و بررسی ویژگیهای مشترک اشعار عاشورایی در ترسیم سیمای امام(ع) از جمله دستاوردهای مقاله حاضر است.
نیما و سیاب، در ادبیات فارسی و عربی از پیشگامان شعر نو به شمار میروند، گرچه میان این دو شاعر پیوند و ارتباطی نبوده است، اما همزمانی و همزبانی میان آن دو باعث شده است که ویژگیهای مشترک بسیاری در زندگی و آثار آنان یافت شود. رشد و بالندگی در دامن طبیعت، پیشگامی هر دو در سرودن شعر نو و آزاد، آشنایی نسبتاً عمیق با ادبیات غربی، به ویژه ادبیات فرانسه و انگلیسی، داشتن تعهد سیاسی و نگاه منتقدانه به مسایل اجتماعی، دارا بودن شخصیتی معترض و روحی سرکش، زندگی در سایه حکومتهای خودکامه و بهکارگیری نمادهای مشترک و روی آوردن به اسطورهسازی، از جمله مهمترین ویژگیهای مشترک در زندگی نیما و سیاب است. این مقاله ضمن اشاره به این ویژگیها، به تحلیل و بررسی دو شعر افسانه و فی السوق القدیم از نیما و سیاب میپردازد که هر دو از تجربههای آغازین این دو شاعر در گذر از شعر سنتی به شعر نو محسوب میشود، سپس ویژگیها و وجوه تشابه آن دو را بیان میکند.