اگر در گذشتههای دورتر، فرهنگهای لغت صرفاً ابزارهایی تکنیکی بودند که در یافتن معنای واژههای دشوار به یاری خوانندگان و نویسندگان میآمدند، امروز گذشته از آن که اطلاعاتی بسیار بیشتر و دقیقتر به کاربران خود میدهند، واجد برخی نقشهای نمادین و اجتماعی نیز شدهاند. فرهنگها تنها در زمینه زبان مرجع نیستند، بلکه به لحاظ اجتماعی نیز نمودار وجههدارترین صورتهای زبانیاند. از این روست که انتشار هر فرهنگ لغت جدی و روشمندی میتواند به خبر فرهنگی و اجتماعی مهمی تبدیل شود و در رسانهها به نحو برجستهای انعکاس یابد. اغلب پژوهشهای فرهنگنویسی به جنبه زبانی آن معطوف است و به جنبه اجتماعی فرهنگنویسی کمتر پرداخته شده است.
در این کتاب برخی دیدگاههای"احمد کسروی" در باب مسائل اجتماعی و فلسفی دین، همچنین مفهوم و شیوههای رستگاری بازگو شده است .عناوین برخی مباحث کتاب بدین قرار است : "دین برآشفته و هم سست گردیده"، "دین چیست و برای چیست"، "آفریدگار"، "راه دین و راه دانش جداست"، "جان و روان"، "مردان خدا"، "زردشت و مانی"، "پاکدینی"، "فلسفه"، "صوفیگری"، "خراباتیگری"، "آیین زندگی" و "آموزگاران و فرهیختاران".
«فرهنگ رشیدی» از جمله چند فرهنگ فارسی معروف است. این کتاب اثری است از سیدعبدالرشید تتوی. این کتاب ظاهرا نخستین فرهنگ انتقادی فارسی است که در سال 1064 قمری نوشته شده است. نویسنده بعد از دیباچه، با رعایت حروف تهجی اول و دوم، فرهنگ لغتی در 25 باب ترتیب داده است. منابع اصلی نویسنده، فرهنگ جهانگیری و فرهنگ سروری بوده است. او با تلخیص فرهنگهای پیشین و اصلاح بدخوانیها و نقد لغات و شواهد، طرحی نو در فرهنگنویسی درانداخته است. نویسنده بعد از آوردن لغات، استعارات هر باب را ذکر کرده که البته شمار زیادی از آنها در زمره کنایات میگنجد.
استعاره از مهمترين صور خيال در بلاغت اسلامي و در عين حال يکي از مناقشه برانگيزترين مباحث آن است. امروز به دلايلي نيازمند بازخواني بلاغت اسلامي و بويژه سير تکامل نظريه استعاره هستيم. در اين راه با مشکلاتي از قبيل ترکيبي بودن مفهوم استعاره، تعدد و گوناگوني تعاريف آن در تاريخ بلاغت، مشخص نبودن مرزبندي دقيق آن با برخي صور خيال در ادواري از تکامل نظريه استعاره و تطور غير خطي مفهوم آن در تاريخ رو به روييم. در اين نوشته کوشيدهايم با در نظر داشتن مشکلات ياد شده، انگارهاي نو براي تکامل نظريه استعاره پيشنهاد کنيم و مبنايي نظري براي نگارش تاريخ استعاره بيابيم. در انگاره پيشنهادي، مفهوم ترکيبي استعاره به سه تلقي «عربي»، «يوناني» و «جرجاني» تفکيک ميشود و هر يک از اين تلقيها در روايتي مستقل از منظر تاريخ بررسي ميشود. سپس در گزارشي نهايي، تکامل «استعاره اسلامي» را که حاصل سنتز و تعامل اين سه تلقي است، روايت ميکنيم. اين نوشته در حکم طرحي نظري براي نگارش تاريخ استعاره در بلاغت اسلامي است.