ژاک پرور شاعر ـ منتقد و فیلنامهنویس برجسته فرانسوی در سال 1900 در نویی شهری نزدیک پاریس چشم به جهان گشود. مادرش سوزان از اهالی اورنی و پدرش اهل برتلی بود. شش سال پس از تولد ژاک، پیر دومین فرزند خانواده به دنیا آمد که بعدها به سینماگری پرداخت. کودکی ژاک پرور با رویاهای زیبای آن دوران و در کنار دوستان خوبی هم چون «لویی آراگون» سپری شد. در جوانی پرور به محفل سوررئالیستها راه پیدا کرد و در آن جا با بزرگانی چون روبردستوس،بژامن پره، فیلیپ سوپر و آندره برتون آشنا شد و در سال 1928 رسما به جمع آنان پیوست. به روزگار جوانی ژاک پرور به کارهای متعددی مشغول شد از جمله مقاله نویسی در روزنامهها، بازی در فیلمهای تبلیغاتی و نگارش فیلمنامه. در این میان شاعر بزرگ سورئالیست فرانسه «هانری میشو» بزرگترین حامی او بود.
این کتاب دربرگیرنده هفده نوشتار در حوزههای مختلف نقد و بررسی میباشد. عناوین برخی از نوشتارها بدین ترتیب است: جوانی بهار/ محمدعلی سپانلو، گفتاری دیگر درباره آرتور کسلر/ عباس میلانی، فرامرز تبریزی، زبان داستانی صادق چوبک در «سنگ صبور»/ آذر نفیسی، ولایت بر نفس خویشتن و بر احوال خویشتن/ هرمز همایونپور، زبان در خدمت باطل/ محمدرضا باطنی، راهحلی فردی برای یک مشکل تاریخی ـ اجتماعی/ احمد تدین، نمونهای مطلوب از پژوهش علمی در تاریخ اسلام/ علیاشرف صادقی، جدال نقش با نقاش/ هوشنگ گلشیری و .... .
این کتاب دربرگیرنده چند نوشتار در نقد و تحقیق و بررسی چند کتاب به این ترتیب است: اولین نوشتار، نقدی بر نوشتهای از ابراهیم فخرایی است. نوشتار دوم با عنوان «نامهای از جمالزاده» درباره کتاب چکیده انقلاب حیدرخان عمواوغلی است. نوشتار سوم یادداشتی است درباره واژههای پهلوی، شهری، درشهری، دری و رازی. آخرین نوشتار این کتاب با عنوان «فراموشخانه» نیز تلاشی است برای کشف یک دروغ.
شعر فرانسه در قرن بیستم هم به لحاظ فرم و ساختار و هم از جهت محتوا و درونمایه تغییرات و تحولات ژرفی را از سرگذرانده است. اگر در نیمه اول قرن بیستم همچنان سایه شاعران بزرگ و تأثیرگذاری چون «سن ژون پرس»، «بودلر» و «رمبو» بر شاعران جوانتر احساس میشد. در نیمه دوم قرن بیستم تأملات هستیشناسانه و نگرشهای ژرفاندیشانه فلسفی به انسان و جایگاهش در جهان جایگزین نگاه سایق میگردید. در این میان شاید بتوان درگذشت نابهنگام شاعر بسیار بزرگ و تأثیرگذاری چون «پل الوار» را در سالهای نخستین دهه پنجاه میلائی خط فاصل و مرزی در نظر گرفت بین دو نیمه تاریخ شعر فرانسه. به هنگام مطالعه اشعار الوار و در ورای تحول عمیقی که شعر او در طی چند دهه از سرگذراند آنچه بیش از همه به چشم میخورد عبارت است از: ثبات وضوح شعر، تعلق خاطر به لحن و درونمایههای یکسان و به گونهای انسان ماندن در میان مردم. الوار پس از مطالعه آثار او نانیستها و سرودن شعر درباره رنج انسانها در طول جنگ به محض پیوستن به گروه سوررآلیستها به رهبری «آندره برتون»، شعرش طنینی شخصی و منحصر به فرد به خود گرفت.