فیضی یکی از چند شاعر پارسیگوی هند است که حتی ایرانیها نیز وی را در هنر شاعری استاد میدانند. تقریباً همه تذکرهنویسان وی را مورد ستایش قرار دادهاند، حتی ملاعبدالقادر بدایونی که تلخترین نقدها را علیه وی نوشته دربارهاش میگوید: «در فنون جزئیه از شعر و معما و عروض و قافیه و تاریخ و لغت و طب و انشاء عدیل در روزگار نداشت». امین احمد رازی نویسنده همزمان دیگر وی چنین میگوید: «در جامعیت علوم و لطف شعر و حسن مقال، عدیمالمثال است و در حدت طبع و کثرت فهم و دقت خیال، مشرف بر مرتبه کمال .... با وجودی که از جمله علوم بخشی دارد، اما عربیت و حکمت را بیشتر تتبع نموده و در انشا و مکارم اخلاق و انبساط طبع، خود بیهمتاست. اشعارش از غایت اشتهار، احتیاج به اظهار ندارد».
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.