کلمات عربی بر سه گونه است: اسم، فعل، حرف، مانند: کتاب، کتب، فی. اسم بر دو قسم است: معرب مانند محمّد و کتاب، مبنی مانند هو و نحن. اسم معرب کمتر از سه حرف نمی تواند باشد و ممکن است ثلاثی (سه حرفی) رباعی (چهار حرفی) یا خماسی (پنج حرفی) باشد، مانند: قفل، درهم، سفرجل.... کتاب رساله عربی برای فارسی که برای استفاده دانشجویان دانشکده ادبیات با پاره ای تعدیلات از مقدمه کتاب "المنجد" اقتباس و ترجمه شده است.
فلسفه جهان باستان که از یونان به ایران و از ایران به جهان اسلام رسیده بود، با وقوع رنسانس (عصر نوزایی) در اروپا بار دیگر رشد کرده و به بالندگی رسید. این روند پس از رنسانس نیز ادامه پیدا کرد و در عصر روشنگری به اوج خود برسید. سیر تکامل فلسفه در یونان باستان، با مستحیل شدن این تمدن در روم تا حدود زیادی متوقف شد. اما ایرانیان در سدههای نخستین اسلامی آن را احیا کردند. پس از رنسانس و خروج اروپا از سلطه کلیسا و پایان جزماندیشی و دگماتیسم فکری، غرب بار دیگر به گذشته خود نگریست. آشنایی اروپاییان با جهان اسلام نیز مزید بر علت شد تا کتب قدیمی یونانی را که پنداشته میشد از بین رفته است، در جغرافیای فلات ایران بازشناسی نمایند. از این زمان به بعد، تمام اندیشه و فکر اروپایی که در جریان حاکمیت کلیسا طی پنج قرن به انحطاط کامل رسیده بود، بار دیگر شکوفا گردید و اندیشمندان و فلاسفه عصر جدید اروپا، بنیانهای تمدن نوین غربی را ایجاد کردند.
نژادپرستی، که مبتذلترین اشکال آن نازیسم، تبعیض نژادی و تفکیک نژادی است، در نیمه دوم قرن بیستم به رغم پیشرفت تمدنها، مدام چنین وانمود میکند که تمدنهایی چون نژادهایی خالص و دستنخوردهاند و این نژادها ـ اگر نه آن تمدنها ـ در اکثریتاند و به همین منوال بسیار هم خوب است. اما رخدادها و نتایج ساده آماری نشان میدهند که این ادعا از خلوص کمتری برخوردار است. برای اینکه به اصل موضوع بپردازیم باید فقط در مورد کسانی بحث کنیم که اساساً خود را دورگه میدانند. به ویژه مردم آمریکای لاتین، جزایر آنتیل و آسیای جنوب شرقی ـ از پاکستان تا آخرین جزایر اندونزی. بر اساس آمار سازمان ملل، تعداد دورگهها بسیار زیاد است: یک میلیارد و دویست میلیون مرد و زن، یعنی یک سوم جمعیت کرده زمین.
آشنایی فرانسویان با فرهنگ و ادب ایرانی در مقایسه با شناخت فرهنگ یونانی و لاتین دیر صورت گرفت. تاریخ زبان فرانسه را باید از تاریخ ادبیات فرانسه جدا کرد. زبان فرانسه کم کم از قرن پنجم میلادی بعد از استقلال از امپراتوری روم شکل گرفت، حال آنکه تاریخ ادبیات فرانسه از قرن دوازدهم با جنگهای صلیبی و اولین بار با ادبیات حماسی خودنمایی کرد. کشیشان مسیحی فرانسوی، که در به وجود آوردن زبان فرانسه و ادبیات فرانسه نقش به سزایی داشتند، با نام زرتشت از طریق ترجمه کتابهای تاریخی یونانی و لاتین آشنا بودند. اما بیشتر، از طریق تورات و انجیل، ایران باستان را نجاتدهنده یهودیان و بعداً عیسی مسیح میدانستند. در طول جنگهای صلیبی ایران همواره چون کشوری عربی شناخته میشد. با رفت و آمد کشیشان مسیحی در دوران مغول و تأثیر مسیحیان در دربار نام ایران بالا گرفت. اما ارائه ترجمههای تاثیرگذار را باید از دوران صفویه به بعد و در نتیجه اقامتهای طولانی آنان در ایران و فراگیری زبان فارسی دانست. اینجا به دو مقطع زمانی مهم برای شهرت نام ایران باید توجه کرد: قرن هجدهم که در آثار این دوره، دست مایههایی تحت تأثیر ترجمه متون فارسی، و نیز اثار اقتباسی و تقلیدی دیده میشود. این ترجمهها از رنسانس تا آخر قرن هفدهم بیشتر به دست فرستندگان دربار، به خصوص مبلّغان مسیحی، صورت گرفته بود و به شکل لغتنامه تحلیلی، رمانهای شرقی، موضوعات نمایشنامهای، حکایت و افسانه بود. همچنین خاطراتی از سیّاحان پروتستان فرانسوی در دست بود که دید انتقادیشان، به دلیل در اقلیت قرارداشتن، گشایشی بود بر نقد رژیمهای استبدادی در اروپا، نقد کشیشان مسیحی و نیز روشهای تعلیم و تربیت در قرن هجدهم. این منابع بر آثار متفکرانی چون مونتسکیو، ولتر، آنکتیل دوپرون و نویسندگان دایره المعارف مانند دیدرو که دوران بحران تفکر انقلاب کبیر فرانسه را رقم زدند، تأثیر به سزایی بر جای گذاشت. گرچه ترجمه ها افلاطونی، فرامتنی و قوم مدار بودند و به دلیل عدم تسلط بر زبان فارسی کاستیهایی داشتند، چنان تأثیری بر تفکر جامعه فرانسه گذاشتند که تأسیس رشته بااهمیتی به نام شرقشناسی در قرن نوزدهم پیامد این تأثیر بود. مقطع زمانی دوم، قرن نوزدهم است که در خلال آن، ترجمه آثار فارسی نظام مندتر شد و به قلم فرستادههای سیاسی آموزش دیده صورت گرفت. تأثیر این ترجمهها نه تنها در بخش سیاسی بلکه در بخش ادبی نیز مشاهده میشود. آثار شاعرانی چون سعدی و حافظ بر مکتب رمانتیسم به خصوص آثار ویکتور هوگو، و بر مکاتب ادبی دیگر چون سمبولیسم و سوررئالیسم بسیار تأثیرگذار بود. در بخش مردمشناسی، گوبینو تحت تأثیر نژاد آریایی بحثها و تبادل نظرهای زیادی برانگیخت که منجربه آرمانهای نژادپرستانه در قرن بیستم شد.