طریقت نقشبندی در قرن پنجم هجری قمری به وجود آمد که در تاریخ تصوف اسلامی یکی از طریقتهای مهم به شمار میآید و مردان بزرگی از این فرقه تصوف برخاسته و به نشر افکار مربوط به این طریقت اقدام کردهاند. این مکتب با شریعت رابطه نزدیک داشته و بر یازده اصل بنیان نهاده شده: 1. هشدار دم 2. نظر بر قدم 3. سفر در وطن 4. خلوت در انجمن 5. یاد کرد 6. بازگشت 7. نگاهداشت 8. یادداشت و با خودداشت 9. مقام ملاحضهای اعداد 10. مقام ملاحضهای وقت 11. مقام ملاحضهای دل. طریقت نقشبندیه طریقتی است که منسوب به خواجه بهاالدین محمد نقشبند بخارایی (718 ـ 791 هـ.ق) است. ولی او را نمیتوان موسس این طریقت شمرد بلکه او ادامهدهنده طریقه خواجگان است که این طریقه را خواجه یوسف همدانی (440ـ 535 هـ. ق) و عبدالخالق غجدوانی (؟ ـ 575 هـ.ق) بنیان نهاده بودند یعنی در اصل باید خواجه یوسف همدانی را بنیانگذار دانست.
در این کتاب، نخست ادیان باستانی کردها معرفی میشود، سپس شرحی از فرقههای مختلف صوفیه فراهم میآید .معرفی بنیان گذاران و آداب طریقت فرقههای"قادریه"، "نقشبندیه" و "حقه" از دیگر مطالب کتاب است .
شرح اصطلاحات تصوف، اثر سید صادق گوهرین، در 8 جلد و به زبان فارسی است.نویسنده، مقدمه بسیار مفصلی بر جلد اول کتاب نوشته که در آن درباره تاریخ تصوف و ارتباط آن با اسلام و بهخصوص شیعه و همچنین فرقههای متصوفه و... توضیح میدهد. وی انگیزه اولیه نگارش این اثر را تشویق استادش بدیعالزمان فروزانفر و دیدن خوابی میداند که در آن پیامبر خدا به وی توصیه به این امر کرده است. او درباره طرز تدوین و تنظیم کتاب مینویسد: در جمعآوری اصطلاحات صوفیان، از قدیمترین آثار موجود این طایفه تا قرن هفتم هجری که زمان زندگانی مولانا و آثار گرانبهای او از جمله مثنوی معنوی اوست، بسنده کردم و در این جمعآوری سعی کردم که پیوسته از پرارزشترین متونی که مورد قبول مشایخ این مسلک است استفاده شود. در شرح اصطلاحات، از کتابهای پس از قرن هفتم و همچنین از تفاسیر قرآنی صوفیان و کتب تاریخی و تذکرههای آنان نیز استفاده شده است. نویسنده ذیل هر اصطلاحی عین عبارتی را که پیشوایان صوفیه در آثارشان آوردهاند، بدون کموکاست نقل میکند. سپس برای درک بیشتر مفاهیم بسیاری از اصطلاحات، ذیل عنوان اقوال مشایخ، گفتار پیشوایان معروف این طایفه را میآورد. پس از آن، در حاصل کلام، به شرح و توضیح آنچه در نقل عبارات و کتابها و اقوال مشایخ آورده شده، میپردازد. او سرانجام ذیل عنوان «اما در مثنوی» میکوشد با نقل اشعار مثنوی آنچه را که مولانا در بیان هر اصطلاحی آورده است، نقل کند و شروحی بر آن بنویسد.