«آل مهلب» یکی از مهمترین حاکمان ولایت «خراسان» در اواخر قرن اول هجری میباشند که خود را به مثابه حامیان شعر، فرهنگ و ادب در منطقه خراسان معرفی نمودهاند. ورود آنان در هر شهر و دیاری با رواج شعر و موسیقی، همراه است. آنان با اعطاء صلات و هدایا سبب جلب شاعران تازی و پارسی در این نواحی میشدند. اغلب شاعران آل مهلب در واقع جزیی از شاعران«بصره» به شمار میآمدند. از مشهورترین شاعران دربار آل مهلب «ثابت قطنه»، «کعب اشقری»،«حاجب ذبیان»، «مغیره بن حبناء»، «نهار بن توسعه» و «زیاد اعجم» را میتوان نام برد. باید گفت که اسلوب آنان محکم و استوار و به اسلوب شاعران جاهلی و اموی نزدیک است. اگر چه شاعران این سامان، حدود یک قرن در خراسان رحل اقامت افکندند و با ساکنان این نواحی درآمیختند، با این وجود آنان از واژگان فارسی زیاد بهره نمیبردند. عربیگویی در فضای تهی تکتازی میکرد. گویی سرزمین ایران از مایههای فرهنگی و تاریخی خود تهی میگردد تا جایی برای ادب عربی بگشاید. مهارت ایرانیان در فراگیری شعر و نثر عربی به حدی است که هنوز قرن اول هجری به پایان نرسیده، شاعرانی همچون «زیاد اعجم» ظهور میکنند که در کلیه فنون شعر عربی مهارت و تسلط خود را بروز میدهند.
مقاله های این کتاب برخی تالیف و برخی آثار نویسندگان برجسته اند و به مضمونهایی چند می پردازند که همه در مقوله فرهنگ و ادب و هنر و تاریخ جای می گیرند و از جمله عبارتند از: زیبایی شناسی و رمزپردازی، سنت و تجدد، زمان در قصه، خواب و خواب گذاری، سعدی، گوته، نیچه، الوار، پروست، نقد هنری، روانکاوی، خاورشناسی جدید، فرهنگ ژاپنی، سیمای زن در طول تاریخ و نیز مبحثی که عنوان خویش را به کل کتاب بخشیده است.
کتاب آشنایی ایرانیان با فلسفه های جدید غرب (مجموعه پژوهشی)، نوشته کریم مجتهدی است و در انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران منتشر شده است. در کتاب «آشنایی ایرانیان با فلسفه های جدید غرب» نویسنده سعی دارد برخورد فکری و عمق آشنایی ایرانیان با فلسفه غرب در عصر قاجار را تبیین نماید.«مسیحیت، مشخصه فرهنگ غرب»، مبلغان مسیحی و متکلمان شیعی در عصر جدید، فلسفه در ایران دوره صفوی به روایت شاردن، جهان گرد فرانسوی قرن هفدهم میلادی، گنجینه لغت از قرن 11 هجری، عباس میرزا و مساله تجدد، خاطرات اوژن بوره، نخستین ترجمه فارسی گفتار در روش دکارت، حسینقلی آقا: چهره متجدد عصر قاجار به روایت کنت دو گوبینو، میرزا ملکم خان و اصول نظری نظام پیشنهادی او، میرزا فتحعلی آخوندزاده و فلسفه غرب، افضل الملک کرمانی مترجم رساله گفتار دکارت، قطعاتی چند از یک متن فارسی به قلم افضل الملک کرمانی در تفسیر فلسفه دکارت، ذکر فلاسفه بزرگ غرب در کتاب بدایع الحکم، بدیع الملک میرزا عماد الدوله و...، آقای علی حکیم مدرس زنوزی و بدیع الملک میرزا، بدیع الملک میرزا و علی اکبر مدرس حکمی، خانواده امامقلی میرزا عمادالدوله و پسرش بدیع الملک میرزا و محمدعلی فروغی و سیر حکمت در اروپا عناوین فصول هجده گانهکتاب آشنایی ایرانیان با فلسفه های جدید غرب (مجموعه پژوهشی) است. نویسنده کریم مجتهدی در قسمتی از پیش درآمد کتاب می نویسد: مساله شناخت فلسفه جدید غرب از مساله روابط کلی ایرانیان با کشورهای غربی جدا و مجزا نیست. به همین دلیل نگارنده لازم دیده است زیربنای تاریخی بحث خود را و مواقف مهم آن را به نحوی از قبل روشن و مشخص سازد.
«عبدالرحمن بن خلدون»، دانشمند توانمند اسلامی، در «مقدمه» مشهورش در سیاق اهتمام به عمران بشری و تفکرات جامعهشناختی خویش به بحث در مورد یکی از مهمترین مسائل زبانی یعنی «توانش یا ملکه زبانی» پرداخته است. وی در دستیابی به مفهوم «توانش زبانی» بر جنبه خلاقیت زبان تأکید کرده است و استعداد زبانآموزی را مرتبط با تواناییهای فطری انسان میداند. او از یکسو بیان میکند که بهره ملتهای غیر عرب از ملکه زبان عربی کم و ناچیز است، زیرا ملکه زبان مادری به زبانشان سبقت جسته است و از سوی دیگر از بزرگانی همچون «سیبویه»، «فارسی» و «زمخشری» یاد میکند که هر چند از نظر نژاد عجم هستند، ولی پرورش آنان در میان قبایل عرب سبب شده که به کنه ملکه زبان عرب دست یابند. ابنخلدون ارتباط زبان را با جامعه، ارتباطی ناگسستنی میداند و زبان سلطه را همان زبان ایدئولوژی حاکم بر جامعه میداند، از اینرو در صدد است تغییرات زبانی را در دو محور «زمان» و «مکان» بررسی کند. دستاورد این پژوهش نشان میدهد تفکرات زبانشناختی ابنخلدون مدرن و نوین است و وی مبتکر نظریه «توانش زبانی» است، نه «چامسکی».
زبان به عنوان یک پدیده اجتماعی همواره پلی میان زندگی بشر و اندیشههای او بوده است. پیامبراکرم (ص) نیز با فصاحت و بلاغت خویش توانستند چنان از این عنصر فعال و پویا برای انتقال سخنان و اندیشههای خود استفاده کنند که زبان شناسان قدیم و معاصر عربی به توفیقی و توقیفیبودن زبان ایشان اذعان نمودهاند. از این روست که نص حدیث شریف یکی از منابع مهم زبان شناسان و نحویان در استشهاد به جنبههای لغوی و زبانی و نیز در پژوهشهای آوایی زبان عربی است. زبان حدیث نتوانست به گویشهای عامیانه خاتمه دهد به همین جهت زبان عربی از همان قدیم دو بیانه بوده است. با واکاوی در احادیث نبوی در مییابیم که دوگانکی زبان در این احادیث در سطوح مختلف نحوی، صرفی، صوتی و آوایی و استعمال الفاظ غریب و ناآشنا قابل بررسی است. پیامبراکرم(ص) هیچ تعصبی نسبت به زبان و لهجه خاصی نداشتند.گاهی به لهجه خطاب لب به سخن میگشودند و از تمامی ظرفیتهای صوتی و آوایی آن لهجه که به رسایی و روانی سخن کمک میکرد بهره میگرفتند. نمیتوان از دوگانگی زبان در احادیث نبوی به عنوان عامل ضعف و سستی زبان یاد کرد؛ چرا که همراه با حفظ قوانین تطور زبان، در تغییر وتحول واژگان به یکدیگر اصل «مشابهت» رعایت گردیده است.