این کتاب در دو جلد است و جلد نخست را چند بخش پدید آورده است. بخش یکم از پیدایش تصوف در جهان اسلام سخن میگوید. بخش دوم به سیر تصوف بعد از اسلام میپردازد و بخش سوم از صوفیان و عارفان نامآور گفتگو میکند. بخش چهارم از نام و نشان فرقهها و گروههای صوفیان در جهان اسلام سخن میراند. بخش پنجم نیز گفتارهایی درباره بسیاری از مکاتب پرآوازه تصوف دارد و نگاهی گذرا به هر یک از آنها میافکند. در جلد دوم نیز نخست بخش پنجم جلد اول کامل شده است. سپس در بخش ششم به اصطلاحات صوفیان پرداخته شده و در ادامه پیدایش خانقاه، خانقاه و جانشینهای آن، خانقاه در کشورهای مختلف و خانقاه و خانقاهنشینی مباحثی هستند که بررسی شدهاند. واپسین بخش این جلد نیز درباره تصوف از دیدگاه بزرگان اسلام سخن میگوید.
میرزا عبدالحسین ذوالریاستین شیرازی (1252 - 1332 شمسی) ملقب به مونسعلیشاه از اقطاب سلسله نعمت اللهی و از آزادیخواهان فارس، شاعر و مدیر روزنامه احیا بود. برهان السالکین یکی از تالیفات مونس علیشاه است که به درخواست رونق علیشاه در یک مقدمه وپنج باب در شرح مسائلی چند از تصوف و اصطلاحات صوفیه تحریرنموده است. در این کتاب به بیان تصوف و صوفی، حقیقت تصوف، آیات و اخبار درباره تصوف، معنی خرقه تصوف و اخبار و اقوال مذمت اهل تصوف پرداخته شده است. در خاتمه نیز اسامی کتب مشایخ و علمای تصوف آورده شده است. کتاب پیش رو به اهتمام جواد نوربخش در سال 1354 و توسط انتشارات خانقاه نعمت اللهی در دسترس پژوهشگران و مشتاقان قرار گرفت.
سیمرغ شاهنامه در چنین هیاتی است و وظایفی همانند دارد. او زال را میپرورد، از دد و دام نگاه میدارد و سپس به زندگانی عادی باز میگرداند، در عین حال همیشه یاور او خاندان اوست. پری از خود بدو میبخشد تا در هنگام نیاز آن را بر آتش نهد و از پشتیبانی سیمرغ برخوردار گردد.
کيمياي سعادت مهمترين اثر فارسي ابوحامد محمد غزالي است که در ايران دو بار تصحيح و منتشر شده است: بار نخست در سال 1319 به اهتمام احمد آرام و بار دوم در سال 1361 به کوشش حسين خديوجم که پيشتر هم در سال 1354 نيمه نخست کتاب را به چاپ رسانده بود. اين مقاله بر آن است تا با بررسي اين دو چاپ، به ويژه تصحيح خديوجم و مقايسه آنها با نسخ کهن کتاب، کاستيها و اشکالات اين دو تصحيح را نشان دهد و ضرورت تصحيح دوباره کيميا را گوشزد کند. در اين راستا افزون بر نسخ اصلي مورد استفاده خديوجم، از نسخه موزه ملک (مورخ 605 ق)، دو دستنويس موزه بريتانيا (مورخ 644 ق. و 672 ق.) و نسخه نويافته اوپسالا (مورخ 614 ق.) بهره برده و نشان دادهايم که معرفي نکردن کامل نسخهها، انتخاب نابه جاي نسخه / نسخ اساس، نامعلوم بودن شيوه تصحيح و انتقادي نبودن آن، افتادگيها، افزودههاي بيپشتوانه و برخي اشتباهات فاحش در تصحيح واژههاي غريب و نادر، مهمترين اشکالات اين دو چاپ ـ به ويژه چاپ خديوجم ـ بوده است. اين اشکالات به حدي است که گاه معني و مفهوم عبارات دگرگون شده و به کلي با آنچه مولف در صدد بيان آن بوده، اختلاف پيدا کرده است.