کتاب چگونه فکاهی نویس شدم تالیف لئونید لنچ در مورد سرگذشت او و مسیر نویسندگی اوست از زبان خودش. کتاب در سال 1352 توسط حبیبیان ترجمه و در انتشارات توپ منتشر شده است
یکی از فرهنگهای معروف زبان فارسی که در دوره دوم فرهنگنویسی در هند نوشته شده، «بهار عجم» تألیف لالهتیک چندبهار است. تذکرهنویسان درباره زندگی او سخن چندانی نگفتهاند. این کتاب از جمله فرهنگهای شعری است که حدود ده هزار از مفردات، مرکبات و عبارات و امثله فارسی را دربر دارد و اغلب آنها را بر اساس شواهد شعری معنی نموده است و بین آنها بعضی کلمات عربی و هندی که فارسیان در آن تصرف نموده و به صورت فارسی آوردهاند، نیز دیده میشود. از ویژگیهای این فرهنگ یکی از آن است که بسیاری از ترکیبات فارسی را به عنوان یک مدخل مستقل و غالباً با ذکر شواهد شعری و با استفاده از حدود 200 دیوان شعر و کتاب نثر شرح داده است.
نظریههای متعددی در حوزه زبانشناسی شناختی مطرح شده که «استعاره مفهومی» و «طرحواره تصویری» بیشترین اهمیّت را دارند. طرحوارههای تصویری ساختهایی از فرایند شناختیاند که بهواسطه تجربههای فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل میگیرند و امکان درک و تحلیل مفاهیم انتزاعی را فراهم میآورند. طرحوارههای تصویری گونههای مختلفی دارند، نظیرِ طرحواره های حرکتی، طرحوارههای حجمی، طرحوارههای قدرتی. طرحواره چرخشی یا دوری یکی از گونههای طرحوارههای حرکتی است که میتواند از انگاشت طبیعی یا قراردادی شکل گرفته باشد. مفاهیم انتزاعی طرحوارههای چرخشی در غزلهای سعدی و حافظ در سه دسته جای میگیرد: سعدی: طلب، شکایت و ترک؛ حافظ: طلب، شکایت وتسلیم. تحلیلهای شناختی حاصل از طرحوارههای چرخشی این دو شاعر عبارتند از: 1. درک سعدی از حرکت زمان خطی است و فهم حافظ، دایرهای. 2. درک حرکت خطی سعدی بر واقعگرایی و فهم دایرهای حافظ بر آرمانگرایی او دلالت دارد. 3. سعدی به دلیل درک حرکت خطی در گروه انسانهای تراژیک جای میگیرد و حافظ به دلیل فهم حرکت دایرهای در شمار انسانهای حماسی. 4. شکل کاربرد واژگان و ساختارکلی غزلها، از مرکزگریزی سعدی و مرکزگرایی حافظ حکایت میکنند.
شادي يکي از ويژگيهاي هويت ايراني است و در ايران بعد از اسلام تا عصر حافظ در اشعار فردوسي، منوچهري، خيام، مولانا و حافظ بيشترين نمود را دارد. عيش و خوشدلي در غزليات حافظ به دو نوع ابژکتيو يا بيروني يا آفاقي و سوبژکتيو يا دروني يا انفسي تقسيم ميشود. خوشدلي بيروني بر عواملي مانند باغ و بهار، طرف جويبار و مي خوشگوار و ... بويژه بر سه عنصر مي، مطرب و معشوق زميني يا نمادين استوار، و نتيجه آن، احساس آرامش ناپديدار دروني است. خوشدلي دروني، محصول عواملي چون پيوند با امر قدسي و تبديلشدن حالت شادي به مقام است و براحساس حضور معشوق حقيقي در دل، اشراق و روشني ضمير تکيه دارد و موجب آرامش پايدار دروني ميشود. مباني عيشها و خوشدليهاي حافظ را ميتوان به پنج دسته تقسيم کرد: 1. روانشناختي 2. فلسفي 3. ديني 4. سياسي ـ اجتماعي 5. عرفاني. اين مقاله به بررسي و تحليل هر يک از اين مباني پرداخته است.