این فرهنگ تخصصی دربرگیرنده اصطلاحات تکنیکی و بسیار متداول در هشت حوزه مختلف زبانشناسی و آمزوش زبان است که عبارتند از: زبانشناسی مقدماتی (شامل آواشناسی، واجشناسی، نحو، واژهشناسی، معناشناسی و ....)؛ دستور زبان انگلیسی (و توصیف ساختارهای آن به شیوه سنتی، ساختگرایی، نقشگرایی، گشتاری، نقشگاهی و نظیر آن)؛ تجزیه و تحلیل گفتمان؛ جامعهشناسی زبان (حاوی گونههای طبقاتی، لهجههای جغرافیایی، زبانهای میانجی، توانش تکلمی، دوزبانگی، دوگویشی، دولهجهای و مانند آن)؛ روانشناسی زبان (دربرگیرنده مسائل فراگیری زبان اول، آموزش زبانهای دوم و خارجی، آموزش زبان برای اهداف ویژه و ....)؛ تدریس مهارتهای زبان؛ شیوهها و روشهای تدریس زبان خارجی؛ آزمون زبان و آمار پایه.
به طوری که مدارک تاریخی نشان میدهد، عارضه لکنت زبان را از ابتدا میشناختهاند و این باعث تعجب نیست؛ زیرا لکنت زبان زاییده اختلال در دستگاه ناطقه و روانی انسان است و چون بشر همواره صاحب تفکر و احساسات بوده است، ازا ین نظر این عارضه را میتوان بیشک با قدری تحقیق همزمان با پیداش بشر اولیه نیر به عقب برد. این کتاب درباره این مسئله و راه حلهای آن به نگارش درآمده است.
در پژوهش حاضر، با نقد و بررسي بخشهايي از ترجمههاي فارسي کتاب شازده کوچولو، اثر آنتوان دو سنت اگزوپري، در پي پاسخدادن به اين پرسش بودهايم که تا چه اندازه بافتار متن اصلي، در ترجمه مورد توجه قرار گرفته است. مقابلهاي که بدون تجزيه و تحليل صورت گيرد و تنها با غلطگيري و ويرايش سر و کار داشته باشد، چندان سودمند نيست. در مبحث نقد ترجمه، ناگزير از روي آوردن به نظريههايي هستيم تا از طريق آنها، نقدي علمي و مستدل به دست دهيم. با تکيه بر اين نظريه که متن و بافت، مکمل يکديگرند و درک معنا به بافتار متن بستگي دارد، و بعد از تعريف کردن مفهومهاي بافت، همبافت، بافتار، و ساختار خرد و کلان متن، در اين پژوهش کوشيدهايم تا با بررسي بافتار متن اصلي و در صورت نياز، بافت آن، بخشهايي از ترجمههاي انجام شده از متن اصلي (زبان فرانسوي) را نقد و بررسي کنيم. در اين مطالعه، مشخص شد که بيتوجهي به بافتار متن اصلي، موجب بروز کاستيهايي در ترجمه در سطح واژه و جمله ميشود و پيوستگي و انسجام متن را مختل ميکند.
فلاسفه جزء اولین کسانی بودند که به حافظه توجه نمودند و سعی در کشف ویژگیها و ارائه مفهومی روشن از آن داشتند. نگاه فلسفی صرف، پاسخگوی سایر سؤالات بشر در خصوص تواناییهای حافظه در امور مختلف نبود. از این رو، روانشناسی با هدف بررسی دنیای ذهنی انسان ازدرون فلسفه زاده شد و تلاش کرد تا جایگاه حافظه را در فرایند یادگیری، بررسی و تبیین کند. بسیاری از شناخت علمی انسان از حافظه خود، مبتنی بر یافتههای یک قرن و نیم پیش است. در دهههای اخیر، بعداز گذر از مکتب رفتارگرایی و پیدایش مکتب شناختگرایی، تحول عظیمی در شناخت انسان از عملکرد حافظه به هنگام یادگیری ایجاد شد. در پی تحقیقات فراوان، بخشهای مختلف مغز و حافظه، مانند حافظه کوتا مدت، حافظه کاری، حافظه بلند مدت، حافظه معنایی که ارتباط تنگاتنگی با فرایند یادگیری زبان خارجی دارند، شناسایی شدند. در این مقاله، نقش حافظه درفرایند یادگیری زبان خارجی بررسی میشود.