بر پایه معنیشناسی تاریخی سنجشی، سرگذشت «وامواژه»ها را نیز ـ مانند واژههای ناب و نژاده در زبان ـ میتوان کاوید و بررسید و به دست داد. بدینسان چگونگی راه بردن واژه از زبانی به زبان یا زبانهای دیگر آشکار خواهد شد و دگوگونیهایی که واژه در گشتوگذار خویش یافته است، پدیدار. یکی از وامواژههای ایرانی در زبانهای تازی و اروپایی که سرگذشتی شگفت داشته، واژه «گنج» است. در این جستار سرگذشت معنیشناختی آن به دست داده شده است.
این کتاب بر اساس سخنرانیهای نویسنده که در سال 1971 پیرامون معنیشناسی ایراد کرد، تدوین شده است. نویسنده در این کتاب یکایک نظریهها و مسائل مورد بحث در حوزه دانش معنیشناسی را به گونهای بسیار ساده و غیرفنی به بحث گذاشته و صحت و سقم آن را بررسی کرده است و بدین ترتیب کتابی را در اختیار همگان قرار داده که عاری از هرگونه پیشانگاری و جزمیت است.
آنچه «خسرو و شيرين» نظامی را به عنوان يکي از شاهکارهاي زنده و پوياي زبان و ادب فارسي در يک رابطه بينامتنيت با متوني قرار میدهد که ريشه در انديشههاي کهن بشري دارد و از آبشخور ناخودآگاه جمعي و مفاهيم نمادين آن بهرهمندند، بخشهايي است که در هالهاي از نمادها پيچيده شده است و کشف استعارات غريب و پيچ و خمهاي آن جز با فرا رفتن از بافت غنايي متن ممکن نيست. يکي از اين بخشهاي برجسته، داستان به گنجخانه رفتن خسروپرويز و خوابي است که پيش از آن میبيند. در يک رويکرد نمادين به اين بخش از منظومه خسرو و شيرين، مجموعهاي گسترده از مفاهيم نمادين و رازناک به دست میآيد که تمامی آنها نمودگر کهنالگوي باززايي يا به تعبير يونگي آن، فرايند فرديت است؛ کهنالگويي که درونمايه اصلي منظومه را تشکيل میدهد. گنجخانه، گنجهاي پنهان، کليد طلايي، صندوق مرمرين درون طاق، طلسم طلايي و شمايل حضرت محمد (ص) از برجستهترين نمادهاي موجود در اين بخش از منظومه خسرو و شيرين است که درونمايه سمبليک داستان را شکل میدهد و مفاهيم نمادين آنها ارتباطي عميق با کهنالگوي نوزايي و نتيجه حاصل از آن، يعني دستيابي به کمال دارد.
"چامهی ترسایی" یکی از شگرفترین چامهها در دیوان خاقانی است. وی این چامه را در سالیان پنجاه از زندگانی خویش در زندان سروده است. چامهسرای بزرگ، آنگاه که به سومین سفر خویش به آهنگ دیدار از کعبه دست یازید، به خشم "شروانشاه" دچار آمد و دربند افتاد. در این اوان، بزرگزادهای از بیزانس، که "آندرونیکوس کومننوس" نام داشت و شروانشاه را در پیکار با روسیان یاری داده بود، به شروان آمد. خاقانی زمان را نیک شایسته دید، خواست که به پایمردی و یاری این بزرگزادهی ترسا، شروانشاه را بر خویش بر سر مهر آورد؛ سپس بند چامهای شگفت را سرود که "قصیدهی ترسائیه" خوانده شده است، و در فرجام آن، آندرونیکوس کومننوس را ستود. به پاس ترسا کیشی ستوده، زبانآور شروانی در این چامه پهنهای فراخ یافته است تا به نشان دادن دانش گستردهی خویش از آیین و فرهنگ ترسایان، تیز و تفت و توانا، به هر سوی بتازد؛ و شوخ و شگفتی کار، طرحی نوآیین و دیگرگون در سخن دراندازد. کتاب "سوزن عیسی" در سه بخش واژهشناسی، زیباشناسی، و ژرفاشناسی نوشته شده است و هر بیت چامه در آن از این سه دید، و هرگاه که نیاز نبوده است، تنها از دو دید نخستین کاویده شده است.
کتاب «سراچه آوا و رنگ» گزیده ای است از قصاید، غزلها، قطعه ها و رباعیات خاقانی شروانی که به همراه درآمدی در شیوه سخن خاقانی و زندگی او، به انتخاب و شرح دکتر میرجلا ل الدین کزّازی فراهم آمده است. انتخاب و گزینش اشعار به گونه ای بوده که مخاطبان را با فضا و دنیای شعر خاقانی آشنا کند. در شرح ابیات، شیوه های بلاغی و نکات زیبایی شناختی، ریشه شناسی، واژه شناسی، باورشناسی، نمادشناسی، زبان شناسی تطبیقی و سبک شناسی مورد توجه بوده است.