این کتاب دربردارنده نه گونه از گویشهای تاتی، تالشی و گیلکی است و در آن سه گونه از هر گویش، ضمن توصیف، نخست با همدیگر و در ادامه با گویشهای دیگر و در آخر با زبانهای ایرانی باستان و ایرانی دوره میانه مقایسه شدهاند. حاصل تحقیق نشان از آن دارد که این سه گویش، در بخش فعل بسیار نزدیک به همدیگر هستند؛ یعنی شباهتهای ساخت فعل آنها بسیار و تفاوتشان اندک است. گویش تاتی بیش از تالشی و گویش تالشی بیش از گیلکی ویژگیهای کهن زبانی را حفظ کردهاند و گیلکی ضمن حفظ ویژگیهای فراوان کهن، به دلایل مختلف بیش از دو گویش دیگر تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته است.
این کتب شامل 1300 مثل و اصطلاح زبان گیلکی است که به همت محمود پاینده طی هشت سال کوشش، جمع آوری شده است. علاوه بر آوانوشت اصطلاحات و مثل ها، برگردان فارسی آنها نیز آورده شده و کاربرد و کنایه های مثلها نیز به اختصار آمده. برای گویاتر کردن مثل ها نیز، مصرعها، بیتها، اصطلاحات و تکیه کلام های زبان های دیگر و نزدیک ترین معادل مثل های گیلکی آن آورده شده است. واژه نامه مفصلی نیز در پایان کتاب تهیه شده است. مؤلف در این کتاب از مجموعه مثلها و اصطلاحات کوهنشینان محمد ولی مظفری کجدی نیز بهره برده است. این تحقیق ارزشمند در زبان گیلکی به همت بنیاد فرهنگ ایران در سال 1352 شمسی به زیور طبع آراسته شد.
این کتاب در سه جلد به تاریخ، فرهنگ، ادبیات، جغرافیا و دیگر مسائل مربوط به گیلان میپردازد. نویسندگان این مجموعه زیرنظر ابراهیم اصلاح عربانی در جلد اول درباره سیمای طبیعی و زمینشناسی، آبوهوا، منابع و مصارف آب، جغرافیای تاریخی، باستانشناسی، بناهای تاریخی، نقش و تصویر و ... سخن گفتهاند. در جلد دوم از مباحثی چون تاریخ گیلان، نقش گیلان در انقلاب مشروطه، گویش گیلکی، نهضت جنگل، شاعران پارسیگوی و گیلکیسرا، مشاهیر گیلان و ... سخن گفته شده است. در جلد سوم نیز این مباحث مطرح شدهاند: صنایع دستی، مردمشناسی و فرهنگ عامه، آموزش و پرورش، جنگلها، مراتع، باورهای عامیانه، چهره مطبوعات، چاپخانهها و .... .
گويشهاي ايراني که گاه همپاي زبان فارسي و گاه بيش از زبان فارسي قدمت دارند، ذخايري هستند که با گذشت ساليان دراز ميتوان از دل آنها به فرهنگ غني و پربار ايراني دست يافت و با شناخت هر چه بيشتر اين گويشها ميتوان به شناخت بيشتر زبان فارسي و باروري آن کمک فراواني نمود؛ اما گاه پراکندگي و کمبود منابع در زمينه تعداد کثيري از گويشهاي ايراني نو باعث شده است که نتوان آن چنان که شايسته است درباره آنها نظر داد و به تحليل و طبقهبندي آنها پرداخت و بدان خاطر بايد از هرگونه مواد و پيکره زباني به دست آمده از چنين گويشهايي استقبال کرد. گويش تاتي که در زمينه ارتباطش با زبان آذري و زبانهاي ديگر ايراني، نظرات بسياري ذکر شده، از گويشهايي است که گونههاي فراواني دارد و يکي از آنها تاتي کلاسور (kalāsur) از گويشهاي تاتي آذريايجان است. آنچه از اين گويش در دست داريم، دو مقاله از آقاي احمد اصغري است که در شمارههاي قبلي نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني تبريز چاپ شده بود. بنا به اهميت اين گويش در حال فراموشي و نيز بنا به اين دليل که از اين گويش، مواد زباني قابل اعتماد ديگري در دست نداريم، نگارنده در اين مقاله به بررسي و تحليل آن گويش پرداخته است. آنچه در اين مقاله آمده تحليل مواد قبلي و استخراج ويژگيهاي ديگر گويش تاتي کلاسور از روي مواد زباني ارائه شده است که در دو بخش تنظيم شده است: 1ـ تحليل و بررسي تحقيق قبلي، 2ـ ويژگيهاي ديگر زباني تاتي کلاسور. در بخش دوم مقاله، سعي نويسنده بر آن بوده ضمن برشمردن ويژگيهاي زباني تاتي کلاسور، با گويشهاي تالشي و تاتي خلخال نيز به طور تطبيقي مقايسه شود.
تاتي خلخال و تالشي از هم متاثرند، اما مقدار اين تاثير در مناطق مختلف متفاوت است. شدت نزديکي اين دو گويش با يکديگر عاملي براي مخفي ماندن حدود و ثغور جغرافياي زباني اين دو شده است، چنان که گاه گونههاي تاتي در دل تالشي، و گونههايي تالشي در دل تاتي يافت ميشوند. دو روستاي «اسکستان» و «اسبو»، از توابع شاهرود خلخال، از ديرباز در مسير راه تالش و شاهرود قرار گرفته و ارتباط تنگاتنگي با تالش داشتهاند، اين دروازه در تحقيقات زبانشناسي تاتي و تالشي جدي گرفته نشده است. اين مقاله با توجه به دلايل مختلف زبانشناختي، اجتماعي و جغرافيايي در پي آن است که نشان دهد زبان دو گونه اسکستاني و اسبويي، برخلاف معروف، به نظر ميرسد گونهاي از تالشي باشد. ويژگيها و مولفههاي مهم زباني خاص تاتي و تالشي، سابقه ارتباط اين دو منطقه با هم، ارائه شواهد و مثالهايي در چند بخشآوايي، ساختواژي، و واژگاني، و بررسي ملاحظات جغرافيايي منطقه مويد اين مدعاست.