زبان گیلکی امروزه به چند گویش تکلم میشود که «گالشی» یکی از آنهاست. به دیگر سخن آن نوع زبان گیلکی که گالشها یعنی مردم کوهنشین و دامدار گیلان و مازندران مستقر بین حاشیه راست دره سفیدرود در گیلان تا شرقیترین نقاط کوهستانی مازندران به کار میبرند، به گویش گالشی نامبردار است که خود به چند لهجه نزدیک به هم قابل تقسیم است. آنچه در این کتاب مورد بررسی و مداقه قرار گرفته، بخشی از گویش گالشی مربوط به منطقه کوهستانی جنوب شرق گیلان و غرب مازندران بهویژه منطقه اشکور است.
سلیم نیساری در مقدمه کتاب در مورد دلیل گردآوری این مطالب می گوید: وقتی که چاپ کتاب "درس انشای فارسی" را آغاز می کردم به فکرم رسید که دفتری از بهترین نوشته های دانش آموزان کشور نیز تهیه و منتشر کنم. برای اینکه مقایسه ای بین نوشته ها به عمل آید و در ضمن تنوعی هم بین آنها موجود باشد و ذوق و سلیقه و طرز فکر هر دانش آموز نیز معلوم گردد عنوان "در برابر...؟" انتخاب گردید و به اطلاع دبیران محترم انشاء رسید تا نوشتن این موضوع را به دانش آموزان خود تکلیف بدهند و بهتریم نوشته ها را برای چاپ ارسال فرمایند.
نثر در لغت به معنی پراکندن است و در عرف ادیبان به معنی عام کلمه سخنی است که به بند وزن و قافیه نیاید مانند سخنانی که مردم در گفتگو های عادی خود به کار می برند و با آن کتاب و نامه می نویسند. این گونه سخن در صورتی ارزش هنری دارد که از سطح معمولی و عامیانه بالاتر و دارای فصاحت و بلاغت باشد. پس نثر به معنی خاص (نثری که ارزش ادبی و هنری دارد)سخنی سنجیده و زیبا و غیرمنظوم است. نثر یا ساده است و در آن صنعتی دیده نمی شود و یا به صنایع بدیعی آراسته است. در صورت اول نثر را مرسل و در صورت دوم مصنوع می گویند. در ادبیات امروز نثر هر قدر ساده و شیرین و زیبا باشد ارزش هنری بیشتری دارد. نثرهای ادبی سنگین و عالی ادبیات فارسی در گذشته گلستان سعدی و کلیله و دمنه و نظایر آنها بوده است و امروز گرچه ما نمونه ای عالی مانند گذشته نداریم ولی در میان استادات و نویسندگان هستند کسانیکه نثر ساده و زیبا دارند...
در اين پژوهش عنصر روايي زمان با بهرهگيري از آراي ژرار ژنت در نمونهاي از داستانهاي کوتاه دفاع مقدس مورد بررسي قرار گرفته است. در بخش آغازين مقاله با طرح مسئله و اشارهاي موجز به پيشينه نگرش انديشمندان به مقوله زمان، موضوع زمانمندي روايت و نگرش ژنت به آن، با سه مبحث نظم، تداوم و بسامد نشان داده شد. در بخش دوم نيز کاربرد عنصر روايي زمان در داستان کوتاه «انتظار در ايستگاه راه آهن»، نوشته جواد افهمي از مجموعه سوم داستانهاي کوتاه يوسف، نقد و بررسي شده است. تحليل اين داستان بر پايه نظريه ژرار ژنت با کاربرد چهار شيوه روابط زمانمند روايت شامل روايت گذشتهنگر، آيندهنگر، لحظه به لحظه و روايت همزمان نشان ميدهد که نويسنده با بهکارگيري هدفمند عناصر داستان و ايجاد جريان سيال زمان، مرز ميان گذشته و حال را با تداعيهاي راوي ميشکند. با کاربرد الگوي زمانمندي روايت ژنت، به عنوان شيوهاي از خوانش داستان براي دستيابي به دستور زبان مشترک، ميتوان کاربرد تکنيکهاي جديد داستاننويسي را به منظور شناسايي جايگاه داستاننويسي معاصر ايران مورد ارزيابي قرار داد.