گئورگی پلخانف ؛ نظریهپرداز مارکسیست روس، بنیانگذار جنبش مارکسیستی در روسیه و برای سالهای متمادی، نماینده و مدافع اصلی آن بود. او همچنین از بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود و بعد از انشعاب در حزب، او به مِنشویکها (حزب اقلیت) پیوست، اما همواره سعی در ایجاد اتحاد بین دو حزب داشت. پلخانف معتقد بود که جوامع بشری به ویژه جامعه روسیه برای پیاده کردن موفقیتآمیز مارکسیسم هنوز «نارس» بوده و سرمایهداری باید ابتدا رشد کند تا سوسیالیسم ممکن گردد و از همین رو با دولت شوروی مخالف بود. مهمترین آثار او عبارتند از: «آنارشیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ از نگاه یکتاشناسان»، «تاریخ ماتریالیسم»، «حقایق منطقی»، «اهمیت مطالعه تاریخ از نظر تحولات اندیشه»، «نقش فرد در تطور تاریخ» و آخرین تالیف او «مسائل اساسی مارکسیسم».
مثنوي مولوي از آثار ارزندهاي است که ميتواند از زاويه روانکاوي بررسي شود. از ميان روانکاوان و روانشناسان، نظريات کارل گوستاو يونگ با آثار عرفاني، داستانها و اسطورهها قابل تحليل است. آنچه يونگ را به مولانا نزديک ميکند اهميت و ارزشي است که وي براي خودآگاهي و کمال قايل است و اين همان چيزي است که مولانا در سراسر مثنوي انسان را به سوي آن فرا ميخواند. همچنين شناخت مولانا از جنبههاي پنهان روان آدمي که از مباني و اصول نظريات يونگ است، به رغم عدم تفکيک، طبقهبندي و نامگذاري اين جنبهها، در ايجاد اين پيوند و سازگاري موثر است. در اين مقاله جنبههاي نمادين داستان مرد اعرابي درويشي که کوزه آبي براي خليفه برد و ماجراي او با زنش تحليل و بررسي ميشود. نگاه به ظاهر متناقضي که مولانا و مرد درويش نسبت به زن دارند ميتواند ريشه در کشمکش موجود در بخش ناخودآگاه روان انسان و کهن الگوي آنيما و دوگانگي آن داشته باشد. همچنين به ساير نمادهايي که به نوعي با روان انسان در ارتباطاند، اشاره ميشود.
درس تاریخ زبان فارسی یکی از موضوعهای اصلی رشته زبان و ادبیات فارسی است که در صورت توجه به آن میتواند کمک مؤثری به دانشجویان در درک بهتر و شناخت بیشتر زبان فارسی باشد. در این اثر ابتدا به موضوع زبانهای هندواروپایی و سیر تحول زبانهای اشاره شده و اشارهای گذرا به بینالنهرین و سپس پیشینه زبان فارسی در سه دوره باستان، میانه و امروز بررسی شده است. در ادامه به تاریخچه خط اشاره شده است.
زبان گیلکی امروزه به چند گویش تکلم میشود که «گالشی» یکی از آنهاست. به دیگر سخن آن نوع زبان گیلکی که گالشها یعنی مردم کوهنشین و دامدار گیلان و مازندران مستقر بین حاشیه راست دره سفیدرود در گیلان تا شرقیترین نقاط کوهستانی مازندران به کار میبرند، به گویش گالشی نامبردار است که خود به چند لهجه نزدیک به هم قابل تقسیم است. آنچه در این کتاب مورد بررسی و مداقه قرار گرفته، بخشی از گویش گالشی مربوط به منطقه کوهستانی جنوب شرق گیلان و غرب مازندران بهویژه منطقه اشکور است.