در داستانهای منثور عامیانه، زنان نقشهایی گوناگون برعهده دارند. در مقایسه با نقش منفعل و تزیینی زن در ادبیات رسمی و غنایی؛ نقش زنده، پویا، اثرگذار و گاه محوری زن در قصههای عامیانه تأمل برانگیز است. زنان فعال باشخصیت مثبتشان، آغازگر عشق، عیارپیشه، یاور قهرمان، پاسدار آزادی و آبروی خویش، جنگجو، طبیب و پرستار قهرمان، مخالف ازدواج اجباری، ثابت قدم در عشق، اهل مکر زنانه، فداکار، مهربان، خردمند، گرهگشا، رایزن قهرمان و اهل عیش نهانیاند. اما زنان فعال با شخصیت منفیشان، حیلهگر، جادوگر، بداندیش، بدکار، زشتروی، خائن، حسود و ازنظر اخلاقی فاسد و تباهاند. زنان منفعل ـ که به منزله جایزهای برای پهلوان هستند ـ سادهدل، معشوق یا همسر محض، تسلیم در برابر چندهمسری و ستم دیدهاند. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی، انواع نقش آفرینی زنان فعال و منفعل را در 22 داستان عامیانه بلند و مشهور بررسی و تحلیل میکند.
کتاب زن در ایران باستان که توسط هدایت الله علوی نوشته شده است.و با جلد شومیز منتشر شده است. تحقیق در این مورد ما را همیاری داده است.که پیشینهی نصفی از مردم اجتماع خود را بهتر شناخته ایم و باید دانسته باشیم که زنان ایرانی چطور زندگی کرده اند و سلوک آنان چه طور بوده است. کتاب زن در ایران باستان جایگاه والای زن در ایران باستان حاضر بودن فعال او در همه ی صحنههای جامعه و حقوق او داخل خانواده و اجتماع است. و از کودکی تا فوت و از ادارهی خانواده تا تکیه دادن بر اریکهی پادشاهی و بازتاب تفکرات ایرانی درمورد زن می باشد.این کتاب شامل دو بخش جداگانه است. بخش نخست سرگذشت و مقام زن در ایران باستان که مطلبی تازه نگارش یافته است و بخش دوم به زناشویی در ایران باستان می پردازد. کتاب در سال 1377 و توسط انتشارات هیرمند منتشر شده است.
این کتاب شامل بیش از هزاردوبیتی (ترانه) بومی گیلان با ترجمه روان و آوانویسی لاتین همراه با مقدمهای محققانه و سودمند است. در بخش دوبیتیها نخست به بررسی ویژگیهای آن از جمله وزن، قافیه، ردیف، ساختار لفظی و معنوی، مضامین، زیباشناسی و بیان و بدیع پرداخته شده و آنگاه ترانهها به ترتیب الفبا بر اساس آخرین حرف مصراع اول درج شده و تعداد دوبیتیها هزارتاست. در پایان نیز واژهنامهای شامل واژههای اصیل این دفتر با معنی فارسی و آوانویسی تدوین شده است.
نوش آفرين نامه، داستان عاميانه منثوري در شرح عشق شاهزاده ابراهيم فرزند جهانگيرشاه، پادشاه چين و دلاوريهاي او براي رسيدن به معشوق خود، نوش آفرين گوهرتاج، دختر پادشاه دمشق است. ويژگيهاي سبکي بسياري از داستانها يا رمانسهاي عاشقانه سنتي و عاميانه را در اين داستان ميتوان ديد؛ ازجمله جنبههاي شگفتآوري چون خرق عادتها، انسانها، جانوران، گياهان، موجودات، مکانها و اشياي شگفتانگيز، طرح مدور، گزارههاي قالبي، استفاده از اشعار و ضربالمثلها، کنايات و اغراقها. زبان و بيان اين داستان، نيمه ادبي است. نثر آن به شيوه نثر دوران قاجار است و کهنگي آثار دوره صفويه را ندارد. افعال وصفي و عبارات عاميانه فراواني در آن ديده ميشود. بنمايههاي مهم داستانهاي عاميانه و عياري در داستان ديده ميشود. اين داستان و داستان شيرويه نامدار، الگوي داستانگويي نقيب الممالک در نوشتن داستان امير ارسلان بوده است. اين مقاله ضمن معرفي و تحليل ابعاد گوناگون ساختاري و محتوايي داستان نوش آفرين گوهرتاج، به بيان نمونههايي از تاثيرپذيري داستان امير ارسلان نامدار از آن ميپردازد.
اميلي ديكنسون از نامدارترين و تاثيرگذارترين شاعران آمريكايي از سده نوزدهم ميلادي تاكنون است و او را باني مدرنيسم در شعر غرب دانستهاند. مطالعه زندگي و شعر ديكنسون و فروغ فرخزاد، وجوه اشتراك و تفاوتهاي قابل ملاحظهاي را پيش روي خواننده مينهد كه بررسي زمينهها و آثار اين وجوه، ضمن ايجاد آشنايي ژرفتر با اين دو هنرمند، نحوه نگرش آن دو نسبت به زندگي، عشق، مرگ، هنر و ديگر مفاهيم اصيل و مهم بشري را نشان ميدهد. در اين مقاله به بررسي مشتركات و تفاوتهاي شعر و زندگي اين دو شاعر جريانساز و صاحب سبك نوگرا پرداختهايم. اين كار در حوزه ادبيات مقايسهاي (Contrastive Literature) قرار ميگيرد.