کلیله و دمنه از نثرهای زیبا، دلنشین و شاهکار ادب پارسی میباشد. کلیله و دمنه در اصل از دل فرهنگ و اندیشه سرزمین هندوستان بیرون آمده است. برزویه طبیب در دوران انوشیروان ساسانی در سفری که به هند داشت آن را به ایران آورد. متن سانسکریت کلیله و دمنه از مهابهاراتا و پنج تنترا برگردان شده است. در ترجمه این اثر در دوران ساسانی، چند باب دیگر بدان اضافه شد.پس از دوران ساسانی، ابن مقفع، کلیله و دمنه را از پهلوی به عربی برگرداند و سپس ابوالمعالی نصرالله منشی از روی متن عربی ابن مقفع به زبان پارسی برگرداند. باب های کتاب، در تحریرهای مختلف با هم متفاوتند؛ به عنوان مثال در کلیله و دمنه نصرالله منشی در فصل مقدمه ابن مقفع آمده است که کلیله و دمنه پانزده باب است ولی در اصل کتاب که متعلق به هندیان بوده است ده باب است و پارسیان پنج باب دیگر به آن اضافه کردهاند. این گزیده، با توجه به نسخ معتبر موجود، از روی کلیله و دمنه بهرامشاهی به تصحیح شادروان مجتبی مینوی تحریر شده است و تمامی ابواب کتاب را در بر دارد
لغات و اصطلاحات شاهکارهای ادبیات فارسی مثل کلیله و دمنه، کتب فارسی وزارتی، فارسی چهارم دبیرستان، گلستان و بوستان سعدی و اصطلاحات عرفانی، غزلیات خواجه حافظ به ضمیمه سودمندترین قواعد املاء و انشاء که توسط اکبر ترابی در سال 1334 توسط انتشارات بنگاه مطبوعاتی اپیکور و کتابفروشی معرفت منتشر شده است
هاشم اعتماد سرابی نویسنده کتاب، در مورد موضوع کتاب می گوید: این نوشته ها یک قسمت از مقالاتی است که در این چند ساله در روزنامه خراسان چاپ شده است، چیزهایی که پیرامون مسائل مختلف نوشته ام. که البته مثل نماز آن مردک گلستان چیزی نبوده که به کار آید. از سستی و نقص اما چرا باز به شکل کتابی در می آید منکه هنوز از رنج شرم "اسائه ادب" فارغ نیامده ام، واقعه ایست مشکلم... احساسی است و امیدی گنگ و خام و اگر با این همه، کمک کوچکی به درک درست شده باشد خود را ماجور یافته ام.
کلیله و دمنه به انشای ابوالمعالی نصرالله منشی و براساس تصحیح مجتبی مینوی تهرانی به چاپ رسیده است. كتاب كَليله و دِمْنه از مجموعه هاى دانش و حكمت است كه مردمان خردمند قديم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از براى فرزندان خويش به يادگار گذاشتند و در دورانهاى متمادى گرامى مى داشتند، مى خواندند و از آن حكمت عملى و آدابِ زندگى و زبان مى آموختند. از كليله و دمنه در طول سالها ترجمه هاى متفاوتى شده است كه هر كدام از آنها معايب و محاسن خاص خود را دارد. اما از ميان آنها معروف ترين و پاكيزه ترين ترجمه، مشهور به كليله و دمنه بهرام شاهى است. كليله و دمنه از زبان سانسكريت هند به زبان پهلوى (زبان باستان ايران) ترجمه شد، سپس به وسيله عبدالله بن المقفع به زبان عربى برگردانده شد. بعدها به دستور نصر بن احمد سامانى به نثر درى نوشته شد و رودكى شاعر آغاز قرن چهارم آن را به شعر پارسى زيبا درآورد. در اوائل قرن ششم ترجمه بليغ و ادبى ديگرى از آن به وسيله ابوالمعالى نصرالله منشى انجام گرفت كه همان مشهور به كليله و دمنه بهرام شاهى است.
پس از انتشار متن انتقادی «کلیله و دمنه» از سوی دانشمند کممانند زندهیاد مجتبی مینوی که بیگمان در شمار دوسه متن انتقادی بیمانند زبان فارسی تاکنون است، شادروان استاد سیدمحمد فرزان یادداشتهایی انتقادی بر آن متن مینویسد و برای استاد مینوی ارسال میکنند. بعد از چاپ دوم بعضی از آن انتقادات اصلاح میگردد و بیشتر آنها باقی میماند که در این کتاب متن مصحح کلیله و دمنه زندهیاد مینوی همراه با انتقادات شادروان فرزان آورده شده است.