پژوهشگران به شباهتهای تاریخ بیهقی (تألیف 448ـ 451 ق) و تاریخ فیروزشاهی (تألیف 758 ق) به اجمال اشاره کردهاند و برخی ضیاءالدین برنی را «بیهقی هندوستان» دانستهاند اما درباره جزئیات آن بحثی نکردهاند. تاریخ فیروزشاهی از جنبههای متعدد به تاریخ بیهقی شباهت دارد و برنی خود در مقدمه کتابش به استادی بیهقی اشاره کرده است؛ اما در همان مواردی که برنی به راه بیهقی میرود، تفاوتهای ظریفی هم وجود دارد. عمده این شباهتها به رویکردهای رواییای مربوط میشود که هر دو نویسنده به کار میگیرند تا تاریخی داستان گونه بسازند. مقاله حاضر به بررسی شباهتها و تفاوتهای روایی این دو اثر میپردازد.
کتاب حاضر پژوهشی است درباره پیشینه جغرافیایی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اعتقادی (اهل حق) برخی مطالب کتاب بدین قرار است: کیفیت پیوند معنوی صفویه و اهل حق ;پیوستگی و گسستگی خاندانهای اهل حق ;عملکرد شاه اسماعیل صفوی با قیامگران اهل حق ;آل حق در سرزمینهای اسلامی همچون مصر، عربستان و ترکیه به مثابه داعیان صفویه و مبلغان تشیع علوی ;گزارشی مستند از قیامهای پیدرپی داعیان اهل حق از دوره صفویه تا عصر حاضر در ایران، عراق، ترکیه به ترتیب سنوات تاریخی.
این کتاب، پژوهشی است در واژگان، افعال و امثال، اصطلاحات درگاهی و دیوانی و ویژگیهای طبقاتی، لغات و ترکیبات، آیات و احادیث، اعلام تاریخی و جغرافیایی، امثال و حکم، به همراه حوادث جریانهای زمان نویسنده و نقشههای جغرافیایی تاریخی تاریخ بیهقی. بیشترین بخش کتاب به شرح بیش از 1200 علم جغرافیایی، تاریخی و اشخاص تاریخ بیهقی اختصاص داده شده است.
موضوع مورد بررسی ما حکایت کوتاه توبه ابراهیم ادهم است که از چهار متن انتخاب شده؛ کشف المحجوب هجویری غزنوی (قرن پنجم هـ.ق)، طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری (قرن پنجم هـ ق)، ترجمه رساله قشیریه از مؤلفی نامعلوم (قرن ششم هـ ق) و شرح تعرف مستملی بخاری (قرن پنجم هـ ق). روایتشناسی، رویکرد اصلی این مقاله است. ابتدا هر چهار متن را به تعدادی گزاره تقسیم و آنها را براساس رمزگانهای متفاوت، دستهبندی و در چارچوب ساختار روایی با یکدیگر مقایسه کردیم تا بدین وسیله ویژگیهای روایی آنها را کشف کنیم. در واقع به بررسی «سبکشناسی روایت» در چهار قطعه بسیار کوتاه از این متون پرداختهایم.
در اين مقاله، 21 مقامه از مقامات حميدي (تاليف 551 ق) قاضي حميدالدين بلخي (فو 559 ق) بررسي شده، اما مطالعه دو مقامه شش و چهارده به دليل تمايزات آشکار ساختار پيرنگ با سايران، به آينده موکول شده است. ساختار پيرنگ هر مقامه، شامل ده کارکرد است که با افزايش و کاهش در آن گسترش مييابد. در واقع هدف اصلي اين مقاله، بيان تعريفي منسجم از قواعد نوع ادبي مقامه در ادبيات فارسي است. رويکرد مورد نظر در اين پژوهش، برگرفته از ديدگاه ولاديمير پراپ (1895-1970 م) در ريختشناسي قصههاي پريان (1928 م) و پيوند آن با آموزههاي روايتشناسي است.